غزل شمارهٔ ۲۳۸۸
گر ما گوییم، ماکجاییم
ور تو، تو هم آن کسی که ماییم
پوشیدگیایم لیک رسوا
عریانی لیک در قباییم
گوشیم و شنیدنی نداربم
چشمیم و مژه نمیگشاییم
گر شکوه کنیم بیتمیزیم
ور شکر خیال نارساییم
تا خاک نشان دهیم عرشیم
چون سر به گمان رسیم پاییم
بی نسبت نسبتیم و سحریم
نی هست نه نیست آشناییم
زین شعبده هیچ نیست منظور
جز آنکه به فهم در نیاییم
عیب و هنر تعین اینست
پیدا و نهان جنون قباییم
پنهان چیزی که درگمان نیست
پیدا اینها که مینماییم
آخر به کجا رویم زین دشت
در خارستان برهنه پاییم
اینجا چه سلامت و کجا امن
یکدانه و هفت آسیاییم
کوه و صحرا و باغ و بستان
ماییم اگر ز خود برآییم
با غیر یگانگی چه حرف است
از عالم خو هم جداییم
یا رب ز کجا تمیز جوشید
کایینهٔ صد جهان بلاییم
در نسخهٔ شبههٔ جدایی
تصحیف حقیقت خداییم
استغنا بی نیاز خویش است
خود را بر خود چه وانماییم
عرض من و ما عرق کمین است
ساز خاموش تر صداییم
بیدل زین حرف و صوت تن زن
افسانهٔ راز کبریاییم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر ما گوییم، ماکجاییم
ور تو، تو هم آن کسی که ماییم
هوش مصنوعی: اگر ما بگوییم که ما کجاییم، تو هم همان کسی هستی که ما هستیم.
پوشیدگیایم لیک رسوا
عریانی لیک در قباییم
هوش مصنوعی: ما ظاهراً پوشیده هستیم، اما در واقع به نوعی رسوا هستیم؛ در حالی که در پوششی قرار داریم.
گوشیم و شنیدنی نداربم
چشمیم و مژه نمیگشاییم
هوش مصنوعی: ما تنها گوش شنوایی داریم و هیچ صدایی نمیشنویم، همچنین چشمی داریم اما پلک نمیزنیم.
گر شکوه کنیم بیتمیزیم
ور شکر خیال نارساییم
هوش مصنوعی: اگر ناله کنیم، یعنی در فهم درست وضعیت مشکل داریم و اگر از نعمتها سپاسگزاری کنیم، نشاندهندهی عدم تحقق آرزوهای ما است.
تا خاک نشان دهیم عرشیم
چون سر به گمان رسیم پاییم
هوش مصنوعی: ما از خاکیم و در عرش، جایی بلند و مقدس داریم. وقتی به فکر و خیال میپردازیم، احساس میکنیم که به آن مقام بالا دست یافتهایم و با این حال از واقعیت خود نیز آگاهیم.
بی نسبت نسبتیم و سحریم
نی هست نه نیست آشناییم
هوش مصنوعی: ما بدون ارتباط و نسبت به هم هستیم، مانند سحر که نه وجود دارد و نه عدم، ما آشنای یکدیگر هستیم.
زین شعبده هیچ نیست منظور
جز آنکه به فهم در نیاییم
هوش مصنوعی: این شعبده هیچ معنایی ندارد جز اینکه ما نتوانیم آن را درک کنیم.
عیب و هنر تعین اینست
پیدا و نهان جنون قباییم
هوش مصنوعی: عیب و هنر نشانههایی هستند که در ظاهر و باطن ما قابل مشاهدهاند؛ ما به مانند جنونی هستیم که لباس خود را نشان میدهد.
پنهان چیزی که درگمان نیست
پیدا اینها که مینماییم
هوش مصنوعی: چیزی وجود دارد که در تصور ما نیست، اما در حقیقت به طور پنهانی مشخص و نمایان است. آنچه که ما به نمایش میگذاریم، ممکن است فراتر از آنچه به نظر میرسد باشد.
آخر به کجا رویم زین دشت
در خارستان برهنه پاییم
هوش مصنوعی: در این دشت بینوشته و پرخار، به کجا باید برویم وقتی که پاهای ما برهنه است؟
اینجا چه سلامت و کجا امن
یکدانه و هفت آسیاییم
هوش مصنوعی: در اینجا به وضوح میتوانیم سلامتی و امنیت را حس کنیم، اما در نقاط دیگر، ممکن است خطر بسیاری وجود داشته باشد. ما در میان این همه نگرانی و چالش، تنها یک دانه هستیم که در هفت آسیاب میگردیم.
کوه و صحرا و باغ و بستان
ماییم اگر ز خود برآییم
هوش مصنوعی: ما خود را از محدودیتها و دغدغههای درونیمان آزاد کنیم، طبیعت و زیباییهای جهان را به چشم خواهیم دید و از آنها بهرهمند خواهیم شد.
با غیر یگانگی چه حرف است
از عالم خو هم جداییم
هوش مصنوعی: ما چگونه میتوانیم از روابطی با دیگران صحبت کنیم در حالی که از حقیقت خودمان دور هستیم و در عالم وجود هم جدا از یکدیگر به سر میبریم؟
یا رب ز کجا تمیز جوشید
کایینهٔ صد جهان بلاییم
هوش مصنوعی: خدایا، از کجا میتوانم بفهمم که از کجا چنین مشکلی به وجود آمده که موجب ناراحتی و دردهای بیپایان برای ما شده است؟
در نسخهٔ شبههٔ جدایی
تصحیف حقیقت خداییم
هوش مصنوعی: در دنیای پر از تردید و جدایی، ما به حقیقت و وجود خداوند بازمیگردیم.
استغنا بی نیاز خویش است
خود را بر خود چه وانماییم
هوش مصنوعی: بی نیازی به خودی خود نشان از استقلال و خودکفایی است، پس چرا خود را به دیگران نشان دهیم و وانمود کنیم که به چیزی نیاز داریم؟
عرض من و ما عرق کمین است
ساز خاموش تر صداییم
هوش مصنوعی: ما قصد داریم که به آرامی و بدون سر و صدا کار کنیم و در عین حال غم و اندوه خود را در دل داشته باشیم.
بیدل زین حرف و صوت تن زن
افسانهٔ راز کبریاییم
هوش مصنوعی: بیدل، از این کلمات و صداها، خود را به یک داستان شگفت انگیز تبدیل کن که بیانگر عظمت و بزرگی ماست.

بیدل دهلوی