گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۸۱

حرفم همه از مغز است از پوست نمی‌گویم
آن را که به جز من نیست من اوست نمی‌گویم
اسرار کماهی را تأویل نمی‌باشد
سر را سر و پا را پا، زانوست نمی‌گویم
ظرفست به هر صورت آیینهٔ استعداد
درکوزه اگر آبست در جوست نمی‌گویم
معنی نظران دورند از وهم غلط فهمی
نارنج ذقن سیب است لیموست نمی‌گویم
عیب و هنر این بزم افشاگر اسرار است
هر چندگل چشم است بی‌بوست نمی‌گویم
من هم به ‌در انصاف از فعل خود آگاهم
گر غیر بدم ‌گوید بدگوست نمی‌گویم
گر صفحهٔ آفاقست یا آینهٔ اطلاق
تا پشت و رخی دارد یکروست نمی گویم
جاه و حشم دنیا ننگ است ز سر تا پا
چینی چو سر فغفور بیموست نمی‌گویم
لبریز فنا باید تا دل همه را شاید
ناگشته تهی از خود مملوست نمی‌گویم
گر شبههٔ تحقیقم زین دشت سیاهی‌کرد
لیلی به نظر دارم آهوست نمی‌گویم
آیین محبت نیست سودای دویی پختن
من بیدل خود را هم جز دوست نمی‌گویم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حرفم همه از مغز است از پوست نمی‌گویم
آن را که به جز من نیست من اوست نمی‌گویم
هوش مصنوعی: من همه چیز را از عمق فکر و عقل خود می‌گویم و از ظاهر و پوسته هیچ چیزی بیان نمی‌کنم، چرا که آنچه به من مربوط می‌شود در واقع همان اوست و من نمی‌توانم از او فراتر بروم.
اسرار کماهی را تأویل نمی‌باشد
سر را سر و پا را پا، زانوست نمی‌گویم
هوش مصنوعی: رازهای عمیق و پیچیده مانند ماهی‌اند که نمی‌توان به راحتی آنها را تفسیر کرد. من فقط به وضوح می‌گویم که هر چیزی باید در جای خود درست معنا شود و نمی‌توان به سادگی آن را تغییر داد یا تفسیر کرد.
ظرفست به هر صورت آیینهٔ استعداد
درکوزه اگر آبست در جوست نمی‌گویم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که هر ظرف به نوعی نمایانگر قابلیت‌ها و استعدادهای خود است. اگر درون آن ظرف آب باشد، نشان‌دهنده‌ی جست‌وجویی است که در آن وجود دارد. به عبارت دیگر، کیفیت و حقیقت درون هر چیز به محتوای آن بستگی دارد.
معنی نظران دورند از وهم غلط فهمی
نارنج ذقن سیب است لیموست نمی‌گویم
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که برداشت‌های نادرست از چیزهای واقعی و ملموس، همانند توهمات و ذهنيات دچار خطا هستند. برای مثال، شناسایی میوه‌ها یا اجسام ممکن است اشتباه صورت گیرد، و در واقع چیزی که به نظر می‌رسد ممکن است کاملاً متفاوت باشد. به نوعی، تاکید بر این است که آنچه در ظاهر می‌بینیم ممکن است با واقعیت تفاوت داشته باشد و باید در نظر داشته باشیم که در تشخیص‌ها باید دقت بیشتری کنیم.
عیب و هنر این بزم افشاگر اسرار است
هر چندگل چشم است بی‌بوست نمی‌گویم
هوش مصنوعی: در این مجال، نه تنها عیب‌ها و ویژگی‌های پنهان آشکار می‌شود، بلکه حتی زیبایی‌ها هم ممکن است بی‌اثر و فاقد جاذبه به نظر برسند. درواقع، هرچند که موجودات زیبا هستند، اما لزوماً معنای عمیق یا جذابیتی ندارند.
من هم به ‌در انصاف از فعل خود آگاهم
گر غیر بدم ‌گوید بدگوست نمی‌گویم
هوش مصنوعی: من از کارهای خودم آگاه هستم و می‌دانم که انصاف چه می‌گوید. اگر کسی بخواهد از من بد بگوید، نمی‌پذیرم و حرف آن شخص را رد می‌کنم.
گر صفحهٔ آفاقست یا آینهٔ اطلاق
تا پشت و رخی دارد یکروست نمی گویم
هوش مصنوعی: اگر جهان را به صفحه‌ای بزرگ تشبیه کنیم یا آسمان را به آینه‌ای که تصویرها را نشان می‌دهد، هر چه در آن وجود دارد، تنها یک چهره دارد و من نمی‌گویم که این منصفانه است.
جاه و حشم دنیا ننگ است ز سر تا پا
چینی چو سر فغفور بیموست نمی‌گویم
هوش مصنوعی: دنیا پر از غرور و ریاست است، اما اینها برازنده نیستند و انسان را به زباله‌ای تبدیل می‌کنند، مانند پوشش زرق و برق‌دار که در زیر آن چیزی جز فریب نیست. من این را فقط نمی‌گویم؛ بلکه نتیجه‌گیری من از واقعیت‌هاست.
لبریز فنا باید تا دل همه را شاید
ناگشته تهی از خود مملوست نمی‌گویم
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی دل دیگران را پر کنی، باید خود را به کلی فراموش کنی و از وجود خود خالی شوی. در واقع، دل انسان نمی‌تواند به طور کامل از خود خالی باشد.
گر شبههٔ تحقیقم زین دشت سیاهی‌کرد
لیلی به نظر دارم آهوست نمی‌گویم
هوش مصنوعی: اگر در دشت تیره و تار شک و تردید به وجود من بیفتد، لیلی را که می‌بینم، تصور می‌کنم که آهوست و به هیچ‌کس نمی‌گویم.
آیین محبت نیست سودای دویی پختن
من بیدل خود را هم جز دوست نمی‌گویم
هوش مصنوعی: محبت واقعی به معنای دوپاره کردن دل و احساسات نیست. من حتی در دل خود نیز تنها دوست را می‌شناسم و به کسی جز او اشاره نمی‌کنم.

حاشیه ها

1396/05/18 00:08
سعید

مصرع اول بیت هفتم ((افلاک)) صحیح هستش که الف جا افتاده...
حقیقتا همان طور که توی بیت اول جناب بیدل فرمودن ، این غزل از پرمغزترین و زیباترین غزلیات ایشونه ...

1396/05/18 00:08
سعید سلطانی

بیت هفتم مصرع اول (( افلاک )) صحیح هستش که الف جا افتاده
حقیقتا این غزل جناب بیدل همون طوری که خودشون توی بیت اول گفتن ، از پرمغزترین و زیباترین غزلیات ایشونه ...

1399/03/19 03:06

دقیقاً حضرت بیدل قیامت کرده . خداوندگار بلخ هم بیت زیبای دارد
ما ز قرآن مغز را بر داشتیم
پوست را با دیگران بگذاشتیم
مولانا