غزل شمارهٔ ۲۳۷۷
فسردن نیست ممکن دست بردارد ز پهلویم
رگ خواب است چون مخمل ز غفلت هر سر مویم
به رنگ پرتو خورشید عالم را به زرگیرم
اگر میل پر افشانی نماید رنگ از رویم
ورقگردانده است از معنی تحقیق لفظ من
- بیاض نسخهٔ عبرت مراد چشم آهویم
من و نشو و نمای سرکشی حاشا معاذالله
نهال جادهام یک سجدهٔ هموار میرویم
زبان لاف هم در مفلسیها بسته میگردد
تهی دستی درین ویرانه کرد آخر دعاگویم
درین گلشن بغیر از انفعالم نیست سامانی
گل چشمم همین عیبیست گر رنگست و گر بویم
به خواب نیستی موج دگر میزد غبار من
به این آوارگی یا ربکهگردانید پهلویم
ندارد چاره از دریا شکافی طالب گوهر
دلیگمکردهام در عالم اسباب و میجویم
ز طاق چین ابروی که افتادم نمیدانم
که گل کردهست هر چینی شکست از هر بن مویم
ضعیفی ننگ تغییر وفایم بر نمیدارد
چو نقش جبههٔ خود با دو عالم سجده یکرویم
بضاعت نیست جزتسلیم در بار نیاز من
محبت کرد ایجاد از خمیدنهای ابرویم
مرا سنجیدگی ایمن ز تشویق هوس دارد
زدام بال و پر فارغ چو شاهین ترازویم
ز افسون شرر پروازی من ناله درگیرد
زبان شمعم و حرف پر پروانه میگویم
ضعیفم آنقدربیدلکه با صد شعله بیتابی
نچیند تا ابد دامن شکست رنگ در رویم
غزل شمارهٔ ۲۳۷۶: به هر جا رفتهام از خویشتن راه تو میپویمغزل شمارهٔ ۲۳۷۸: نه لفظ از پرده میجوشد نه معنی میدهد رویم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فسردن نیست ممکن دست بردارد ز پهلویم
رگ خواب است چون مخمل ز غفلت هر سر مویم
هوش مصنوعی: درد و رنجی که احساس میکنم، به راحتی از من جدا نمیشود. رگ خواب من حساس و لطیف است، مانند مخمل، و از غفلت بیخبر است.
به رنگ پرتو خورشید عالم را به زرگیرم
اگر میل پر افشانی نماید رنگ از رویم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم دنیا را به رنگ طلایی درآورم، مانند نور خورشید، این کار را میکنم؛ البته به شرطی که احساس کنم لیاقت افشاندن این رنگ را دارم و بتوانم آن را به نمایش بگذارم.
ورقگردانده است از معنی تحقیق لفظ من
- بیاض نسخهٔ عبرت مراد چشم آهویم
هوش مصنوعی: متن اشاره به این دارد که کسی به معنای واقعی کلمات دقت نکرده و فقط به ظاهر آنها توجه کرده است. در اینجا، نویسنده به احساسات و تجربههای عمیق خود اشاره میکند که فراتر از ظواهر است. از طرفی، او به نوعی خود را شبیه به چشم آهو میداند که به دنبال زیبایی و معانی پنهان در زندگی است.در کل، این بیان توصیفکنندهی احساساتی عمیق و جستجو برای درک بهتر زندگی و معناهایش است.
من و نشو و نمای سرکشی حاشا معاذالله
نهال جادهام یک سجدهٔ هموار میرویم
هوش مصنوعی: من و تو به هیچ وجه اهل سرکشی نیستیم، مانند نهالی در جادهای هموار، تنها با یک سجده به آرامی به جلو میرویم.
زبان لاف هم در مفلسیها بسته میگردد
تهی دستی درین ویرانه کرد آخر دعاگویم
هوش مصنوعی: در شرایط تنگدستی و فقر، حتی زبان هم به خاموشی میگراید و نمیتواند به لاف و فخر بپردازد. در این ویرانی و ناامیدی، تنها چیزی که برای من مانده، دعا کردن است.
درین گلشن بغیر از انفعالم نیست سامانی
گل چشمم همین عیبیست گر رنگست و گر بویم
هوش مصنوعی: در این باغ، جز تأثیر من هیچ چیزی وجود ندارد. زیبایی گل چشمم همان عیب من است، چه رنگ باشد و چه بو.
به خواب نیستی موج دگر میزد غبار من
به این آوارگی یا ربکهگردانید پهلویم
هوش مصنوعی: در حال خواب نیستی، ولی موج دیگری به زندگی من ضربه میزند. خدایا، آیا ممکن است که زندگیام را تغییر دهی و وضعیت آشفتهام را بهبود بخشی؟
ندارد چاره از دریا شکافی طالب گوهر
دلیگمکردهام در عالم اسباب و میجویم
هوش مصنوعی: برای پیدا کردن گوهری که دل گم کردهام، چارهای جز شکافتن دریا ندارم و در دنیای اسباب به دنبالش هستم.
ز طاق چین ابروی که افتادم نمیدانم
که گل کردهست هر چینی شکست از هر بن مویم
هوش مصنوعی: از زیبایی و آرایش ابروهای او به شدت مجذوب شدهام و نمیدانم که کدام کجروی در آن، مانند گل درخشان شده است، زیرا هر خمی که در آن وجود دارد، جذابیت خاصی دارد.
ضعیفی ننگ تغییر وفایم بر نمیدارد
چو نقش جبههٔ خود با دو عالم سجده یکرویم
هوش مصنوعی: ضعیف بودن من باعث نمیشود که نسبت به وفایم تغییر کنم. مانند نقشی که بر روی پیشانیام مانده است، در حالی که با دو جهان به یک سو سجده میکنم.
بضاعت نیست جزتسلیم در بار نیاز من
محبت کرد ایجاد از خمیدنهای ابرویم
هوش مصنوعی: تنها چیزی که در برابر نیازم دارم، تسلیم شدن است. محبت تو از احساسات و نگاههای من نشأت میگیرد.
مرا سنجیدگی ایمن ز تشویق هوس دارد
زدام بال و پر فارغ چو شاهین ترازویم
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به بیان احساسات و تفکرات خود میپردازد. او از آرامش و ایمنی ناشی از سنجیدگی و تفکر عمیق صحبت میکند و نشان میدهد که این سنجیدگی او را از وسوسههای هوسآلود دور نگه میدارد. او با تصویرسازی شاهین به عنوان موجودی آزاد و پرندهای بیپروا، تأکید میکند که میتواند از محدودههای تنگ خارج شده و به سوی آسمان پرواز کند. این تصویر، نماد آزادی و پرواز روحی اوست.
ز افسون شرر پروازی من ناله درگیرد
زبان شمعم و حرف پر پروانه میگویم
هوش مصنوعی: به خاطر جاذبه و جذابیت آتش و شور و شوق وجودم، صدای نالهای به زبان شمع مشتاق میآید و سخنان عاشقانهای را مانند پروانهای سر میزنم.
ضعیفم آنقدربیدلکه با صد شعله بیتابی
نچیند تا ابد دامن شکست رنگ در رویم
هوش مصنوعی: من به قدری ضعیف و ناتوان هستم که حتی با وجود صد شعله ی درد و بیقراریم، نمیتوانم تا ابد از دامن نالههایم که نارنجی و پاره است، جدا شوم.

بیدل دهلوی