گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۷۵

صبح تمنا دمید، دل چمنستان ‌کنیم
یوسف ما می‌رسد آینه سامان ‌کنیم
حاصل باغ مراد حوصله خواه وفاست
آنچه نگنجد به جیب تحفهٔ دامان‌ کنیم
ساز طرب دلگشاست نشئه ترنم نماست
مطرب ما تر صداست شیشه غزلخوان کنیم
چشم وفا مشربان این همه بی‌نور چند
منتظر جلوه‌ایم ساز چراغان کنیم
خوان بهار انجمن مایل این گلشن است
صد چمن اثبات ناز برگل و ریحان‌ کنیم
جبههٔ اندیشه را با قدم او سریست
به‌ که درآن نقش پا سیر گریبان‌ کنیم
چشم دو عالم نشاط محو تماشای ماست
دیده به دیدار اگر یک مژه حیران‌ کنیم
قابل این آستان جبهه نداربم حیف
سبزهٔ خاک رهیم سجده به مژگان کنیم
گردن ما تا ابد بستهٔ زنجیر اوست
قمری این‌ گلشنیم طوق چه پنهان‌ کنیم
از لب جانبخش او یک دو نفس دم زنیم
مصر حلاوت شویم قند و گل ارزان‌ کنیم
هرزه درای هوس چند توان زیستن
لب به ثنایش دهیم بر نفس احسان‌ کنیم
بیدل اگر سبز شد دانه ز فیض سحاب
ما دل افسرده را در قدمش جان کنیم

اطلاعات

وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صبح تمنا دمید، دل چمنستان ‌کنیم
یوسف ما می‌رسد آینه سامان ‌کنیم
هوش مصنوعی: صبح دلخواه فرا رسیده است، بیایید دل چمن را شاد کنیم. یوسف ما به زودی می‌رسد، بیایید زیبایی‌ها را به نمایش بگذاریم.
حاصل باغ مراد حوصله خواه وفاست
آنچه نگنجد به جیب تحفهٔ دامان‌ کنیم
هوش مصنوعی: پایداری و صبر در رسیدن به خواسته‌ها ضروری است، چرا که آنچه ارزشمند است، فراتر از چیزهایی است که به راحتی در دسترس ما قرار می‌گیرند.
ساز طرب دلگشاست نشئه ترنم نماست
مطرب ما تر صداست شیشه غزلخوان کنیم
هوش مصنوعی: ساز دلنواز و نشاط‌آوری می‌زند، صدای مطرب هم شاداب‌تر و گرم‌تر است. بیایید شیشه‌ای پر از غزل بخوانیم و لذت ببریم.
چشم وفا مشربان این همه بی‌نور چند
منتظر جلوه‌ایم ساز چراغان کنیم
هوش مصنوعی: چشمان وفادار و مهربان این همه تاریکی را چگونه تحمل می‌کنند؟ ما چقدر باید منتظر زیبایی باشیم تا بتوانیم جشن و شادی برپا کنیم.
خوان بهار انجمن مایل این گلشن است
صد چمن اثبات ناز برگل و ریحان‌ کنیم
هوش مصنوعی: بهار با زیبایی خود، می‌خواهد در این باغ مهمانی برپا کند، و ما هم به نشانه محبت و زیبایی، گل‌ها و گیاهان را به همدیگر تقدیم می‌کنیم.
جبههٔ اندیشه را با قدم او سریست
به‌ که درآن نقش پا سیر گریبان‌ کنیم
هوش مصنوعی: اندیشه‌ها و تفکرات ما تحت تأثیر قدم‌های او قرار دارد، به گونه‌ای که می‌توانیم در این مسیر، به بررسی و تحلیل عمیق‌تری از وضعیت خود بپردازیم.
چشم دو عالم نشاط محو تماشای ماست
دیده به دیدار اگر یک مژه حیران‌ کنیم
هوش مصنوعی: چشم‌های دو جهان برای دیدن ما پر از شوق و لذت است، اگر نگاهی به هم بیاندازیم، حتی یک مژه هم باعث حیرت می‌شود.
قابل این آستان جبهه نداربم حیف
سبزهٔ خاک رهیم سجده به مژگان کنیم
هوش مصنوعی: ما شایسته‌ی ورود به این درگاه نیستیم، افسوس که ما مانند گلی در خاکراه هستیم و باید با چشمان‌مان به خاک سجده کنیم.
گردن ما تا ابد بستهٔ زنجیر اوست
قمری این‌ گلشنیم طوق چه پنهان‌ کنیم
هوش مصنوعی: ما همیشه در بند و تسلط او هستیم، مانند قمری که در این باغ زندگی می‌کند. چه فایده دارد که بخواهیم این محدودیت را پنهان کنیم؟
از لب جانبخش او یک دو نفس دم زنیم
مصر حلاوت شویم قند و گل ارزان‌ کنیم
هوش مصنوعی: از لب شیرین او چند نفس بکشیم تا طعم شیرینی را احساس کنیم و مثل قند و گل، خوش و ارزان شویم.
هرزه درای هوس چند توان زیستن
لب به ثنایش دهیم بر نفس احسان‌ کنیم
هوش مصنوعی: هرزگی و افراط در خواسته‌ها چه زمانی ادامه خواهد داشت؟ بیایید زبان به ستایش او بگشاییم و بر نفس خود نیکی کنیم.
بیدل اگر سبز شد دانه ز فیض سحاب
ما دل افسرده را در قدمش جان کنیم
هوش مصنوعی: اگر بیدل به برکت باران ما سبز شود، دل افسرده‌ام را در قدم او جان می‌بخشم.

حاشیه ها

1391/11/01 08:02
میثم آیتی (شاعر)

وزن شعر: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن