غزل شمارهٔ ۲۳۷۳
بی شبهه نیست هستی از بسکه ناتوانیم
یا نقش آن تبسم یا موی آن میانیم
نی منزلی معین نی جادهای مبرهن
عمریست چون مه و سال بی مدعا روانیم
تحقیق ما محالست فهمیدن انفعالست
دیگر بگو چه حالست فریاد بیزبانیم
افسانهٔ من و ما نشنیدن است اولی
تا پنبه نیست پیدا بر گوش خود گرانیم
زین جنسهاکه چون صبح غیر از نفس ندارد
چیدن چه احتمالست بر چیدن دکانیم
منع عروج مقصد پیچ وخم نفسهاست
از خود بر آمدن کو حیران نردبانیم
قید خیال هستی افسون نارساییست
پرنیست ورنه یک سر بیرون آشیانیم
در خاک تیره بوده است هنگامهٔ تعین
از یک چراغ خاموش صد انجمن عیانیم
تحقیق نارسایان چندین قیاس دارد
حرف نگفتهای را صد رنگ ترجمانیم
یادی ز نقش پاکن بر بیش و کم حیاکن
ما را به خود رها کن تخفیف امتحانیم
دردا که جوهر چشم از فهم ما نهان ماند
نامحرم زمینیم هر چند آسمانیم
گلشن هوا ندارد صحرا فضا ندارد
امید جا ندارد دامن کجا فشانیم
با خود اگر نسازیم بر الفت که نازیم
پر بیکسیم ناچار بر خویش مهربانیم
ار کاف و نون دمیدیم غیر از عدم چه دیدیم
چیزی ز ما مخواهید ما حرف این دهانیم
بیدل سراغ عنقا حرفیست بر زبانها
ماییم و نامی و هیچ بسیار بی نشانیم
غزل شمارهٔ ۲۳۷۲: از کمال سرکشی عاجزترین عالمیمغزل شمارهٔ ۲۳۷۴: در رهت نا رفته از خود هر طرف سر میزنیم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بی شبهه نیست هستی از بسکه ناتوانیم
یا نقش آن تبسم یا موی آن میانیم
هوش مصنوعی: بدون شک، وجود ما به خاطر ناتوانیمان است؛ یا مانند نقش یک لبخند هستیم یا به مانند موی کسی در وسط جمع.
نی منزلی معین نی جادهای مبرهن
عمریست چون مه و سال بی مدعا روانیم
هوش مصنوعی: ما نه خانهای مشخص داریم و نه راهی روشن. عمر ما مانند مه است و سالها بیادعا در حال گذرند.
تحقیق ما محالست فهمیدن انفعالست
دیگر بگو چه حالست فریاد بیزبانیم
هوش مصنوعی: تحقیق ما دشوار است و درک آن ممکن نیست، فقط بگو حال ما چگونه است، که ما فریاد میزنیم بیآنکه زبان داشته باشیم.
افسانهٔ من و ما نشنیدن است اولی
تا پنبه نیست پیدا بر گوش خود گرانیم
هوش مصنوعی: داستانهای ما از شنیدن شروع نمیشود؛ زیرا تا زمانی که گوشهایمان موانع را از بین نبرند، هیچچیز را به درستی درک نمیکنیم.
زین جنسهاکه چون صبح غیر از نفس ندارد
چیدن چه احتمالست بر چیدن دکانیم
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که برخی چیزها، مانند صبح که جز نفس کشیدن هیچ ندارند، ارزش چیدن یا برداشت ندارند. بنابراین، چه احتمالی وجود دارد که ما بخواهیم بر روی چیزی که به صرف خودش اهمیت ندارد، تمرکز کنیم یا آن را جمعآوری کنیم؟
منع عروج مقصد پیچ وخم نفسهاست
از خود بر آمدن کو حیران نردبانیم
هوش مصنوعی: انسان به دلیل درگیریهای ذهنی و چالشهای درونیاش قادر به صعود و رسیدن به هدفهای دغدغهدارش نیست. او باید از خود فراتر رود تا بتواند مسیر روشنی را برای پیشرفت پیدا کند.
قید خیال هستی افسون نارساییست
پرنیست ورنه یک سر بیرون آشیانیم
هوش مصنوعی: تصور داشتن درباره وجود خود، یک جادو غیرواقعی است و اگرنه ما به راحتی میتوانیم از آشیانهمان بیرون برویم.
در خاک تیره بوده است هنگامهٔ تعین
از یک چراغ خاموش صد انجمن عیانیم
هوش مصنوعی: در دل تاریکی، با وجود عدم وضوح و خاموشی، ما خود را مثل صد انجمن پیدا و آشنا میدانیم.
تحقیق نارسایان چندین قیاس دارد
حرف نگفتهای را صد رنگ ترجمانیم
هوش مصنوعی: تحقیقات ناقص و ناپخته، شیوههای متنوعی برای بحث دارند؛ ما میتوانیم مفهوم ناگفتهای را به هزاران رنگ و شکل بیان کنیم.
یادی ز نقش پاکن بر بیش و کم حیاکن
ما را به خود رها کن تخفیف امتحانیم
هوش مصنوعی: به یاد بیاور که ما در مرز حیا و نیککرداری هستیم؛ ما را به حال خود واگذار و از دشواریهای امتحان کم کن.
دردا که جوهر چشم از فهم ما نهان ماند
نامحرم زمینیم هر چند آسمانیم
هوش مصنوعی: افسوس که درک و بینش ما از حقیقت پنهان مانده و ما از آنچه که درک نمیکنیم، بیخبر هستیم. هرچند ما موجوداتی آسمانی و روحانی هستیم، اما از آنچه در این زمین وجود دارد، ناتوان و بیخبر ماندهایم.
گلشن هوا ندارد صحرا فضا ندارد
امید جا ندارد دامن کجا فشانیم
هوش مصنوعی: باغی وجود ندارد که در آن هوای خوش باشد و صحرا فضایی برای تنفس نیست. امیدی برای ما باقی نمانده و نمیدانیم دامن خود را کجا بگسترانیم.
با خود اگر نسازیم بر الفت که نازیم
پر بیکسیم ناچار بر خویش مهربانیم
هوش مصنوعی: اگر نتوانیم با خود به خوبی کنار بیاییم و در تنهاییمان به احساس ناز و زیبایی بپردازیم، ناگزیر باید از خودمان مراقبت و مهربانی کنیم.
ار کاف و نون دمیدیم غیر از عدم چه دیدیم
چیزی ز ما مخواهید ما حرف این دهانیم
هوش مصنوعی: اگر در عالم وجود چیزی جز عدم پیدا کردیم، پس به دنبال چه هستید؟ ما فقط نماینده حرفها و شرایط این دنیا هستیم و چیز بیشتری از ما نخواهید.
بیدل سراغ عنقا حرفیست بر زبانها
ماییم و نامی و هیچ بسیار بی نشانیم
هوش مصنوعی: ما تنها با یک نام و یاد در ذهنهایمان باقی ماندهایم و هیچ نشانی از وجود واقعیمان نداریم. در واقع، گفتن از ما فقط به شکل کلمات است، اما در واقعیت، خدایی وجودمان را نمیشناسد.
حاشیه ها
1403/01/01 18:04
Übermensch
فوق العاده بود....

بیدل دهلوی