گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۷۲

از کمال سرکشی عاجزترین عالمیم
همچو مژگان پیش پایی تا به یاد آید خمیم
ذره‌ایم اما پر است از ما جهان اعتبار
بیشی ما را حساب اینست کز هر کم کمیم
بی وفاق آشفتگی می‌خندد از اجزای ما
در کتاب آفرینش جمله خط توأمیم
عالم عجز و غرور از یکدگر ممتاز نیست
گر همه خاکیم و گر افلاک ناموس همیم
تر دماغ انفعالیم از وفای ما مپرس
از تعین هر که پیشانی گشاید ما نمیم
حسن را آغوش عشق اقبال ناز دیگر است
او تماشا ما تحیر، او نگین ما خاتمیم
کو جنون تا مست عریانی برآییم از لباس
ور نه دامن تا گریبان دستگاه ماتمیم
غیر رسوایی چه دارد شهرت اقبال پوچ
گر علم گردیم چون سرهای کل بی پرچمیم
دستگاه کبر و ناز عاریت پیداست چیست
ما بچینی جمله فغفوریم با ساغر جمیم
زین شکایت انجمن سامان گوش کر کنید
پنبه‌ای گر هست صد زخم زبان را مرهمیم
مرده را بهر چه می‌پوشند چشم آگاه باش
خاک خلوتگاه اسرار است و ما نامحرمیم
بیدل اینجا تیغ جرأت درکف کم فرصتی‌ست
چون سحر قطع نفس کم نیست پر نازک دمیم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از کمال سرکشی عاجزترین عالمیم
همچو مژگان پیش پایی تا به یاد آید خمیم
هوش مصنوعی: ما از کمال سرکشی و خود خواهی ناتوانیم، مانند مژگان که با نرمی و لطافت به پای کسی می‌رسد، به یاد می‌آوریم که چه چیزهایی را فراموش کرده‌ایم.
ذره‌ایم اما پر است از ما جهان اعتبار
بیشی ما را حساب اینست کز هر کم کمیم
هوش مصنوعی: ما اگرچه کوچک و ناچیز به نظر می‌رسیم، اما در درون خود دنیایی پر از ارزش و اعتبار داریم. اهمیت و ارزش ما در این است که حتی از کمترین چیزها هم می‌توانیم سهمی بزرگ داشته باشیم.
بی وفاق آشفتگی می‌خندد از اجزای ما
در کتاب آفرینش جمله خط توأمیم
هوش مصنوعی: در بی‌توجهی و نبود هماهنگی، هرج و مرج از ترکیب اجزای وجود ما در زندگی پیداست، و همهٔ اینها به وضوح نشان‌دهندهٔ خط سرنوشت ماست.
عالم عجز و غرور از یکدگر ممتاز نیست
گر همه خاکیم و گر افلاک ناموس همیم
هوش مصنوعی: تمام انسان‌ها، چه فقیر و ضعیف و چه ثروتمند و قدرتمند، در نهایت به سرنوشت یکسانی دچار می‌شوند. همه ما در واقع خاکی هستیم، چه در زمین و چه در آسمان، و در این تنهایی و fragility، به نوعی برادر همدیگریم.
تر دماغ انفعالیم از وفای ما مپرس
از تعین هر که پیشانی گشاید ما نمیم
هوش مصنوعی: ما به خاطر وفای خود نباید از دیگران انتظار داشته باشیم، زیرا هر کس که در مقابل ما سر خم کند، به نوعی از زندگی ما خارج شده و ما دیگر وجود نداریم.
حسن را آغوش عشق اقبال ناز دیگر است
او تماشا ما تحیر، او نگین ما خاتمیم
هوش مصنوعی: زیبایی در آغوش عشق، با خوشبختی و ناز خاصی از آن خود شده است. او در حال تماشای ماست و ما در حیرت از او. او مانند یک نگین در دل ماست و ما همچنین مانند یک خاتم در کنار او قرار داریم.
کو جنون تا مست عریانی برآییم از لباس
ور نه دامن تا گریبان دستگاه ماتمیم
هوش مصنوعی: بیا تا با جنون و دیوانگی، بی‌هیچ پوششی خود را نشان دهیم؛ در غیر این صورت، تنها در دامن لباس خود به تماشا می‌نشینیم و چیزی از استعداد و توانایی‌ام ظاهر نخواهد شد.
غیر رسوایی چه دارد شهرت اقبال پوچ
گر علم گردیم چون سرهای کل بی پرچمیم
هوش مصنوعی: اگر به جز رسوایی چیزی نداشته باشیم، شهرت و اقبالی که به دست آورده‌ایم، بی‌مفهوم است. اگر به علم و دانش برسیم، مثل سرهایی هستیم که بدون نشانه و علامت هستیم.
دستگاه کبر و ناز عاریت پیداست چیست
ما بچینی جمله فغفوریم با ساغر جمیم
هوش مصنوعی: در این بیت به این موضوع اشاره شده است که زینت و زیبایی ظاهری می‌تواند موقتی و عارضی باشد. شاعر می‌گوید که ما در حقیقت از سرشت و ماهیت واقعی‌مان بی‌خبر هستیم و تحت تأثیر ظواهر قرار داریم. به این ترتیب، می‌توان این احساس را داشت که ما همگی در حال نوشیدن از جامی هستیم که در نهایت، به ما به عنوان یکی از افرادی که تحت تأثیر زندگی و دنیای ظاهری قرار گرفته‌اند، نگاه می‌کند.
زین شکایت انجمن سامان گوش کر کنید
پنبه‌ای گر هست صد زخم زبان را مرهمیم
هوش مصنوعی: برای حل این مشکل، باید به ندا و شکایت‌های گروهی که ایستاده‌اند گوش دهید. اگرچه ممکن است دچار مشکلات و زخم‌های زبانی شده باشیم، می‌توانیم با هم به درمان آنها بپردازیم.
مرده را بهر چه می‌پوشند چشم آگاه باش
خاک خلوتگاه اسرار است و ما نامحرمیم
هوش مصنوعی: برای چه مرده را می‌پوشانند، در حالی که بدانی خاک جایی است که اسرار در آن نهفته است و ما به این رازها راهی نداریم.
بیدل اینجا تیغ جرأت درکف کم فرصتی‌ست
چون سحر قطع نفس کم نیست پر نازک دمیم
هوش مصنوعی: ای بیدل، در اینجا در دست داشتن تیغی از شجاعت فرصت کمی است، زیرا مانند سحر، نفس‌کشی به‌راحتی امکان‌پذیر نیست و ما هم از ویژگی‌های ظریف و لطیفی برخورداریم.