غزل شمارهٔ ۲۳۶۹
فریاد کز توهم نامحرم حضوریم
خفاش بینصیبیم ظلمتشناس نوریم
زان دم که دامن کل رفتهست از کف ما
در احتیاج هر جزو مجنونتر از ضروریم
پیوند هیچ دارد از آگهی گسستن
ناآشنای خویشیم بیگانهٔ شعوریم
ما را نمیتوان یافت بیرون از این دو عبرت
یا ناقصالکمالیم یا کاملالقصوریم
آشوب لن ترانیست هنگامه ساز عبرت
زین کسوتی که داریم فانوس شمع طوریم
خواه از تلاش همت خواه از تردد حرص
در هر صفت جهانی داریم و نا صبوریم
در ساز ما نهفتهست احیای عالم وهم
عمریست چون دم صبح توفان خروش صوریم
هر کس به سعی بینش محرم سراغ ما نیست
در عرصهٔ خیالی گرد خرام موریم
این انفعال جاوید یا رب کجا برد کس
گمگشتهٔ خفاییم آوارهٔ ظهوریم
دوزخ ز شرمساری کوثر شود جبینش
گر اینقدر بداند ما را که، از که دوریم
رسوایی تعین نتوان به وهم پوشید
این به که چشم بندیم بند قبای عوریم
بیدل زیارت ما روزی دو مغتنم گیر
از بس که خاکساریم کیفیت قبوریم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فریاد کز توهم نامحرم حضوریم
خفاش بینصیبیم ظلمتشناس نوریم
هوش مصنوعی: فریادی که تو به خاطر ترس از بیگانگان سر میدهی، ما را به یاد این میاندازد که در تاریکی مانند خفاش، بیخبر از زیباییها هستیم، هرچند که درک عمیقی از نور و روشنی داریم.
زان دم که دامن کل رفتهست از کف ما
در احتیاج هر جزو مجنونتر از ضروریم
هوش مصنوعی: از زمانی که همه چیز از دست ما رفته است، در نیاز هر جزئی بیشتر از دیوانگی به ضروریات هستیم.
پیوند هیچ دارد از آگهی گسستن
ناآشنای خویشیم بیگانهٔ شعوریم
هوش مصنوعی: ما در پیوند هیچ، به دلیل ناآگاهی از یکدیگر، از هم جدا شدهایم و در حقیقت، بیگانهایم که از شناخت خود بی بهرهایم.
ما را نمیتوان یافت بیرون از این دو عبرت
یا ناقصالکمالیم یا کاملالقصوریم
هوش مصنوعی: ما را نمیتوان یافت که از این دو واقعیت جدا باشیم؛ یا در حال ناتمامی هستیم یا اینکه به کمال نرسیدهایم و در بعضی جهات نقص داریم.
آشوب لن ترانیست هنگامه ساز عبرت
زین کسوتی که داریم فانوس شمع طوریم
هوش مصنوعی: در این بیت به حالتی اشاره شده که در آن انسان نمیتواند حقیقت را به صورت واضح ببیند و تنها درگیر مشکلات و درگیریهای زندگی است. همچنین، تاکید شده که ما در این لباس و ظاهری که داریم، در جستجوی روشنایی و هدایت هستیم، مانند یک شمع که سعی دارد در تاریکی نور افشانی کند. به نوعی، این شعر به ابعاد معنوی و روشنگری در زندگی میپردازد.
خواه از تلاش همت خواه از تردد حرص
در هر صفت جهانی داریم و نا صبوریم
هوش مصنوعی: ما یا از تلاش و کوشش خود چیزی به دست میآوریم، یا از پیوسته رفت و آمد و حرص و طمع. در هر حال، در هر ویژگی که داریم، جهانی را به دست آوردهایم و در برخی موارد نیز دست از صبر و تحمل برمیداریم.
در ساز ما نهفتهست احیای عالم وهم
عمریست چون دم صبح توفان خروش صوریم
هوش مصنوعی: در ساز ما جرقهای از زندگی و انرژی نهفته است، که میتواند جهان را دوباره زنده کند. این عمر ما مانند وزش باد صبحگاهی است که نشانهای از طوفان و شکوهی قوی دارد.
هر کس به سعی بینش محرم سراغ ما نیست
در عرصهٔ خیالی گرد خرام موریم
هوش مصنوعی: هیچکس براساس تلاش و بینش خود نمیتواند به رازهای ما دست یابد، در حالی که در دنیای خیال به آرامی مانند یک مورچه حرکت میکنیم.
این انفعال جاوید یا رب کجا برد کس
گمگشتهٔ خفاییم آوارهٔ ظهوریم
هوش مصنوعی: خداوندا، این حالت غم و ناآگاهی بیپایان ما کجا خواهد رفت؟ ما که در گمنامی و پنهانی زندگی میکنیم، این حال آوارهای در جستجوی ظهور و روشنایی هستیم.
دوزخ ز شرمساری کوثر شود جبینش
گر اینقدر بداند ما را که، از که دوریم
هوش مصنوعی: اگر کوثر از شرمندگی به خاک بیفتد و دوزخ هم به خاطر ما ناراحت شود، نشاندهنده این است که ما چقدر از هم دوریم و چه غفلتهایی داریم.
رسوایی تعین نتوان به وهم پوشید
این به که چشم بندیم بند قبای عوریم
هوش مصنوعی: رسوایی و عیبهای ما را نمیتوان با تصورات و خیالات پنهان کرد، چون تنها با بستن چشمها نمیتوان لختی و نواقص خود را پوشاند.
بیدل زیارت ما روزی دو مغتنم گیر
از بس که خاکساریم کیفیت قبوریم
هوش مصنوعی: در روزی که به دیدار ما میآیی، از خوشبختی بهرهمند شو، زیرا ما به دلایل خاکی و انسانی خود، حالتی خاص داریم که به یاد قبور و یادبودها مرتبط است.
حاشیه ها
1394/06/16 15:09
سیدامیرحسین مهدوی(دلشده)
سلام
1-فکر میکنم مارا نمی توان یافت بیرون از این دو علت یا خصلت صحیح بوده باشه زین سبب که کمال خصلت است و قصور علت
2-مصرع آخر بیدل زیارت ما روزی تو مغتنم گیر صحیح است گویا اشتباه تایپی بوده

بیدل دهلوی