گنجور

غزل شمارهٔ ۲۳۶۸

وقت‌ست کنم شور جنون عام و بگریم
چون ابر بر آیم به سر بام و بگریم
تا گرد ره هرزه دوی‌ها بنشیند
از آبله چشمی بکنم وام و بگریم
چون ابر به صد دشت و درم اشک فشانی‌ست
کو بخت که یکجا کنم آرام و بگریم
فرصت ز چراغ سحرم بال فشان رفت
از منتظرانم که شود شام و بگریم
شاید نگهی صید کند دانهٔ اشکی
در راه تو چندی فکنم دام و بگریم
چون شمع خموشم بگذارید مبادا
یادم دهد آغاز ز انجام و بگریم
دور از نگهت حاصلم این بس که درین باغ
چشمی دهم آب ازگل بادام و بگریم
نومید وصالم من بیدل چه توان‌کرد
دل خوش‌کنم ای‌کاش به این نام و بگریم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وقت‌ست کنم شور جنون عام و بگریم
چون ابر بر آیم به سر بام و بگریم
هوش مصنوعی: زمانی است که باید در دل شور و جنون افکنده و مانند ابر اشک بریزم. بر فراز بام می‌آیم و گریه می‌کنم.
تا گرد ره هرزه دوی‌ها بنشیند
از آبله چشمی بکنم وام و بگریم
هوش مصنوعی: هر زمان که در مسیر زندگی با چالش‌ها روبه‌رو می‌شوم، از عمق وجودم احساس غم و اندوه می‌کنم و به خاطر دردها و مشکلاتی که دارم، گریه می‌کنم.
چون ابر به صد دشت و درم اشک فشانی‌ست
کو بخت که یکجا کنم آرام و بگریم
هوش مصنوعی: اشک‌هایم مانند ابرها در دشت‌ها پراکنده‌اند و جایی پیدا نمی‌کنم که بتوانم آرام بگیرم و به راحتی گریه کنم.
فرصت ز چراغ سحرم بال فشان رفت
از منتظرانم که شود شام و بگریم
هوش مصنوعی: فرصت صبحگاهی که با روشنایی خود به من انگیزه می‌دهد، به سرعت پایان می‌رسد و من نگران این هستم که شب فرا رسد و من در غم و اندوه فرو روم.
شاید نگهی صید کند دانهٔ اشکی
در راه تو چندی فکنم دام و بگریم
هوش مصنوعی: شاید نگاهی بتواند دل را به درد بیاورد، به همین خاطر من مدتی را در انتظار می‌مانم و گریه می‌کنم.
چون شمع خموشم بگذارید مبادا
یادم دهد آغاز ز انجام و بگریم
هوش مصنوعی: من مانند شمعی خاموش هستم؛ مرا تنها بگذارید تا مبادا یادم بیفتد که چگونه از آغاز به پایان برسم و اشک بریزم.
دور از نگهت حاصلم این بس که درین باغ
چشمی دهم آب ازگل بادام و بگریم
هوش مصنوعی: دوری از نگاه تو به قدری برایم دشوار است که تنها در این باغ می‌توانم چشمی به گل بادام بدوزم و برای دوری تو گریه کنم.
نومید وصالم من بیدل چه توان‌کرد
دل خوش‌کنم ای‌کاش به این نام و بگریم
هوش مصنوعی: من از وصال تو ناامیدم و نمی‌دانم چه کار می‌توانم بکنم که دل خود را شاد کنم. ای کاش به یاد تو اشک بریزم.

حاشیه ها

1396/12/10 03:03
بیگانه

از منتظرانم که شود شام و بگریم...
"من می گویم شما بگریید"...

1399/04/11 11:07
روزبه

زیباترین بیت این غزل که یکی از زیباترین بیت‌های بیدل هم هست اینجا نوشته نشده و جالب این‌که در هیچ‌جای اینترنت (تا تیر ماه 99) نشد اثری ازش پیدا کنم:
چندان ز خودم دور نیفکند فراق‌ات
کز خویش رسانم به تو پیغام و بگریم

1403/01/13 02:04
Mahsati M

شما این بیت رو کجا مشاهده کردید؟