غزل شمارهٔ ۲۳۶۳
صد شکرکه جز عجز گیاهی ندمیدیم
فری ندمیدیم و کلاهی ندمیدیم
تا آبله پایی نکشد رنج خراشی
خاری نشدیم از سر راهی ندمیدیم
حسرت چه اثر واکشد از حاصل مطلب
بر هیچکس افسون نگاهی ندمیدیم
چون آه هوس هرزه دوی ریشهٔ ما سوخت
اما ز دل سوخته گاهی ندمیدیم
صد رنگ گل افشاند نفس لیک چه حاصل
یک ریشه به کیفیت آهی ندمیدیم
سرتا قدم ما به هوس سرمه شد اما
در سایهٔ مژگان سیاهی ندمیدیم
بر ابرکرم تهمت خشکی نتوان بست
کو قابل عفو تو گناهی ندمیدیم
فریاد کزین مزرعهٔ سوخته حاصل
آخر مژه بستیم و نگاهی ندمیدیم
گلخن چمنی داشت که گلزار ندارد
از ناکسی آخر پر کاهی ندمیدیم
بر باد ندادیم درین عرصه غباری
زان رنگ فسردیم که گاهی ندمیدیم
بیدل تو برون تاز که ما وهمپرستان
چندانکه نشستیم به راهی ندمیدیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صد شکرکه جز عجز گیاهی ندمیدیم
فری ندمیدیم و کلاهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: بسیار خوشحالم که چیزی جز ناتوانی نمیشناسیم و هیچ فریاد یا ادعایی نداشتهایم.
تا آبله پایی نکشد رنج خراشی
خاری نشدیم از سر راهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: تا زمانی که درد و رنجی برای ما پیش نیامده، از سختیها دور بودهایم و هیچ مانعی را به دشواری پشت سر نگذاشتهایم.
حسرت چه اثر واکشد از حاصل مطلب
بر هیچکس افسون نگاهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: افسوس که حسرت ما بر دل هیچکس تأثیری نمیگذارد؛ ما هیچگاه در نگاهمان جادوی خاصی نداشتیم.
چون آه هوس هرزه دوی ریشهٔ ما سوخت
اما ز دل سوخته گاهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: ما به خاطر آرزوی بیثمر دلمان را سوزاندیم، اما از دل سوختهمان هر از گاهی چیزی سر نزدیم.
صد رنگ گل افشاند نفس لیک چه حاصل
یک ریشه به کیفیت آهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: هزاران رنگ گل را فضا پراکنده است، اما چه فایده؟ ما نتوانستیم مانند آن آهویی که از یک ریشه برمیخیزد، به کیفیت خوب و دلانگیز دست یابیم.
سرتا قدم ما به هوس سرمه شد اما
در سایهٔ مژگان سیاهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: تمام وجود ما پر از آرزو و کشش بود، اما در سایهٔ پلکهای سیاه، نتوانستیم به آنچه میخواستیم برسیم.
بر ابرکرم تهمت خشکی نتوان بست
کو قابل عفو تو گناهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: به خاطر صفات خوب و عظیم تو، نمیتوان به تهمت خشکی به من شیوهای بیرحمانه گرفت، زیرا من گناهی نکردهام که لایق این قضاوت باشد.
فریاد کزین مزرعهٔ سوخته حاصل
آخر مژه بستیم و نگاهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: از میان این زراعت از دسترفته، فریادی بلند برمیآید، اما ما در نهایت، بیتوجه و با بسته نگهداشتن چشمانمان، به آن نگاهی نمیاندازیم.
گلخن چمنی داشت که گلزار ندارد
از ناکسی آخر پر کاهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: در چمنی که گلزار ندارد، ما از بیکسی به جای گل، فقط کاه و خاشاک بر روی زمین دیدیم.
بر باد ندادیم درین عرصه غباری
زان رنگ فسردیم که گاهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: ما در این میدان هیچ گرد و غباری را به باد ندادیم، زیرا به خاطر بروز برخی مشکلات، گاهی نمیتوانستیم به جلو برویم و از خود ردپایی به جا بگذاریم.
بیدل تو برون تاز که ما وهمپرستان
چندانکه نشستیم به راهی ندمیدیم
هوش مصنوعی: بیدل، برخیز و جلو برو، زیرا ما که در افکار و خیالات خود غرق هستیم، هرگز نتوانستیم قدمی در راه درست برداریم.

بیدل دهلوی