غزل شمارهٔ ۲۳۳۸
به ذوق سجدهٔ باز از عدم گلباز میآیم
چه شوقست اینکه یک پیشانی و صد ناز میآیم
تحیر نامهها دارم، هزار آیینه دربارم
خیال آهنگ دیدارم به چندین ساز میآیم
خمستان در رکاب گردش رنگم چه سحرست این
به یاد نرگسی ساغرکش اعجاز میآیم
طواف کعبهٔ دل آمد و رفت نفس دارد
اگر صد بار ازین جا رفته باشم باز میآیم
به هر جا پاگذارم شوقت استقبال من دارد
ادب پروردهٔ عشقم به این اعزاز میآیم
ز تجدید بهار انس دارم در نظر رنگی
که گر صد سال پیش آیم همان آغاز میآیم
نوای بوی گل سازم، نوید عالم رازم
نسیم گلشن نازم، هزار انداز میآیم
بهار آرزو در دل، گل امید در دامن
به هر رنگیکه میآیم چمن پرداز میآیم
به حکم مهر تابان اختیاری نیست شبنم را
پر و بالم تویی چندان که در پرواز میآیم
خواص مرغ دستآموز دارد طینت بیدل
به هر جا میروم تا میدهی آواز میآیم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
به ذوق سجدهٔ باز از عدم گلباز میآیم
چه شوقست اینکه یک پیشانی و صد ناز میآیم
هوش مصنوعی: با شوق و انگیزه از عالم عدم به سوی وجود و زیبایی میآیم، و چه لذتی دارد که با حالتی از افتادگی و ناز در برابر زیباییها حاضر شوم.
تحیر نامهها دارم، هزار آیینه دربارم
خیال آهنگ دیدارم به چندین ساز میآیم
هوش مصنوعی: من احساس سردرگمی دارم و درونم پر از نامهها و یادداشتهاست. در ذهنم تصویرهایی از ملاقات با تو نقش بسته و با انواع سازها و دلنوازیها به این دیدار میآیم.
خمستان در رکاب گردش رنگم چه سحرست این
به یاد نرگسی ساغرکش اعجاز میآیم
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که در دوران خوشی و نشاط، تأثیر عمیق یاد یک شخص خاص باعث شده که احساس شگفتی و سحرآمیزی در وجودم شکل بگیرد. در واقع، این یادآوری من را به حالتی خاص و الهامبخش میبرد.
طواف کعبهٔ دل آمد و رفت نفس دارد
اگر صد بار ازین جا رفته باشم باز میآیم
هوش مصنوعی: دور کعبهی دل، آمد و رفت و نفس انسان در این جا وجود دارد؛ حتی اگر صد بار از این مکان دور شده باشم، باز هم به آنجا برمیگردم.
به هر جا پاگذارم شوقت استقبال من دارد
ادب پروردهٔ عشقم به این اعزاز میآیم
هوش مصنوعی: هر جا که میروم، عشق تو با خوشآمدگویی من را استقبال میکند. به خاطر این ارادت، من هم با ادب و احترام به حضور تو میرسم.
ز تجدید بهار انس دارم در نظر رنگی
که گر صد سال پیش آیم همان آغاز میآیم
هوش مصنوعی: من از تجدید زیباییهای بهار لذت میبرم، زیرا این رنگ و جلوهای که میبینم، حتی اگر صد سال هم بگذرد، هنوز همان لحظهی آغازین را برایم زنده میکند.
نوای بوی گل سازم، نوید عالم رازم
نسیم گلشن نازم، هزار انداز میآیم
هوش مصنوعی: من با صدای خوش بوی گل، شادی و رازهای عالم را به گوش میرسانم. نسیم دلانگیز گلستان را ستایش میکنم و با هزاران جلوه و زیبایی میآیم.
بهار آرزو در دل، گل امید در دامن
به هر رنگیکه میآیم چمن پرداز میآیم
هوش مصنوعی: در دل، آرزوی بهار و در دامن، گلهای امید دارم. به هر شکل و رنگی که بیایم، با من زندگانی و زیبایی میآید.
به حکم مهر تابان اختیاری نیست شبنم را
پر و بالم تویی چندان که در پرواز میآیم
هوش مصنوعی: شبانم به دلیل وجود تو هیچ اختیاری ندارد، تو چنان در وجود من هستی که حتی در زمان پرواز هم احساس میکنم که متعلق به تو هستم.
خواص مرغ دستآموز دارد طینت بیدل
به هر جا میروم تا میدهی آواز میآیم
هوش مصنوعی: مرغ خانگی ویژگیهای خاصی دارد؛ من هم که اهل دل هستم، در هر مکانی که بروی و صدایت را بشنوم، به سرعت میآیم.

بیدل دهلوی