غزل شمارهٔ ۲۳۲۷
دیدهٔ انتظار را دام امید کردهایم
ای قدمت به چشم ما خانه سفید کردهایم
دل به خیالت انجمن دیده به حیرتت چمن
سیر تأملی که دل تا مژه عید کردهایم
همچو صدف قناعتست بوتهٔ امتحان فقر
مغز شد استخوان ما بسکه قدید کردهایم
فیض جنون نارسا فکر برهنگی کراست
خرقهٔ دوش عافیت سایهٔ بید کردهایم
معنی لفظ حیرتیم کیست به فهم ما رسد
بوی اثر نهفته را رنگ پدید کردهایم
گرد به باد رفتگان دست بلند مطلبی است
گوش به چشمکن بدل ناله جدیدکردهایم
آه کجا برد کسی خجلت تهمت عدم
نام خموشی وکریگفت و شنیدکردهایم
فرصت اشک شمع رفت ای دم صبح عبرتی
خنده دیت نمیشود گریه شهیدکردهایم
بیدل اگرخطای ما درخور ساز زندگیست
تا به کفن رسیدهایم ناله سفید کردهایم
غزل شمارهٔ ۲۳۲۶: یکدم آسایش به صد ابرام پیدا کردهایمغزل شمارهٔ ۲۳۲۸: با کف خاکستری سودای اخگر کردهایم
اطلاعات
وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دیدهٔ انتظار را دام امید کردهایم
ای قدمت به چشم ما خانه سفید کردهایم
هوش مصنوعی: ما با چشمهای منتظر به تو نگاه میکنیم و امیدی بزرگ در دل داریم؛ قدمهای تو برای ما مانند خانهای روشن و سفید در دل شب است.
دل به خیالت انجمن دیده به حیرتت چمن
سیر تأملی که دل تا مژه عید کردهایم
هوش مصنوعی: دل به یاد تو شاداب و پر از زندگیست، و چشمانم در حیرت و تماشا از زیباییهای تو، مانند باغی سرسبز میباشد. ما به این زیبایی و شگفتی توجه و تفکر کردهایم، گویی که روز عید را جشن گرفتهایم.
همچو صدف قناعتست بوتهٔ امتحان فقر
مغز شد استخوان ما بسکه قدید کردهایم
هوش مصنوعی: مانند صدفی که در کنار دریا زندگی میکند، قناعت و رضایت به زندگی در شرایط فقر و امتحان است. به قدری در برابر مشکلات و سختیها مقاومت کردهایم که روح و جان ما مانند استخوانی سخت و محکم شده است.
فیض جنون نارسا فکر برهنگی کراست
خرقهٔ دوش عافیت سایهٔ بید کردهایم
هوش مصنوعی: در این بیت شاعر به تأثیر جنون و عشق اشاره میکند که فکر را از محدودیتهای معمولی خود خارج میکند. او میگوید که در سایهٔ راحتی و آسایش، از آنچه که هستیم و آنچه که داریم، جدا شدهایم و برهنه یا عریان از ظواهر دنیوی شدهایم. این حالت، نشاندهندهٔ رویکردی عمیق به زندگی و عشق است که در آن محدودیتها و قیدهای اجتماعی کنار گذاشته میشوند.
معنی لفظ حیرتیم کیست به فهم ما رسد
بوی اثر نهفته را رنگ پدید کردهایم
هوش مصنوعی: ما در حیرت و شگفتی به سر میبریم و نمیدانیم که چه کسی میتواند صدای اسرار نهفته را درک کند؛ ما تنها با رنگ و جلوههای ظاهری، آن را به نمایش گذاشتهایم.
گرد به باد رفتگان دست بلند مطلبی است
گوش به چشمکن بدل ناله جدیدکردهایم
هوش مصنوعی: دست از خواستههایمان برداشتیم و به سرنوشت افرادی که رفتهاند سپردیم. اکنون باید با دقت به احساسات و پیامهای دیگران گوش دهیم، چرا که تغییراتی در درونمان رخ داده و ابراز ناراحتی میکنیم.
آه کجا برد کسی خجلت تهمت عدم
نام خموشی وکریگفت و شنیدکردهایم
هوش مصنوعی: ای کاش کسی میدانست که چطور میتوان خجالت ناشی از اتهام سکوت را برداشت و در عوض، از آنچه گفتهایم و شنیدهایم یاد کرد.
فرصت اشک شمع رفت ای دم صبح عبرتی
خنده دیت نمیشود گریه شهیدکردهایم
هوش مصنوعی: زمانی که شمع به پایان میرسد و فرصتی برای اشک و غم ندارد، صبح فرامیرسد و میفهمیم که حتی در این لحظات نیز نمیتوانیم بخندیم؛ چرا که در اعماق دل، داغی از فقدان شهید داریم.
بیدل اگرخطای ما درخور ساز زندگیست
تا به کفن رسیدهایم ناله سفید کردهایم
هوش مصنوعی: اگر خطای ما قابل پذیرش باشد و به نوعی به زندگی مرتبط باشد، تا زمانی که به مرگ نزدیک شدهایم، فقط ناله و افسوس سر دادهایم.

بیدل دهلوی