غزل شمارهٔ ۲۳۲۳
چون قلم راه تجرد بسکه تنها رفتهایم
سایه از ما هر قدم وامانده و ما رفتهایم
دیدهها تا دل همه خمیازهٔ ما میکشند
جای ما در هر مکان خالیست گویا رفتهایم
کس ز افسون تعین داغ محرومی مباد
چون گهر عمریست در دریا ز دریا رفتهایم
فکر خود، ما را چو شمع آخر به طوف خاک برد
یک سر از راه گریبان در ته پا رفتهایم
رهرو عجزیم، ما را جرأت رفتار کو؟
چند روزی شد چو عنقا بر زبانها رفتهایم
سایه را در هیچ صورت نسبت خورشید نیست
تا تو ما را در خیال آوردهای ما رفتهایم
بر زمین چندان که میجوییم، گرد ما گم است
کاش گردد چون سحر روشن، که بالا رفتهایم
چون امل ما را در این محفل نخواهی یافتن
جمله امروزیم لیک آنسوی فردا رفتهایم
الفت هر چیز وقف ساز استعداد اوست
تا مروت در خیال آمد، ز دنیا رفتهایم
کلک معنی در سواد مدعا بیلغزش است
گر به صورت چون خط ترسا چلیپا رفتهایم
ساز هستی گر به این رنگ احتیاج آماده است
ما و آب رو ازین غمخانه یکجا رفتهایم
از نفس کم نیست گر پیغام گردی میرسد
ورنه ما زین دشت پیش از آمدنها رفتهایم
بیدل از تحقیق هستی و عدم دل جمعدار
کس چه داند آمدیم از بیخودی یا رفتهایم؟
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن (رمل مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون قلم راه تجرد بسکه تنها رفتهایم
سایه از ما هر قدم وامانده و ما رفتهایم
هوش مصنوعی: از آنجا که در راه حقیقت و خلوص قدم گذاشتهایم و به تنهایی پیش میرویم، همیشه سایه ما در هر قدمی که برمیداریم، عقبتر مانده است.
دیدهها تا دل همه خمیازهٔ ما میکشند
جای ما در هر مکان خالیست گویا رفتهایم
هوش مصنوعی: چشمهایمان به دلتنگی و خمیازهای گواه بر حال ما هستند، در هر جایی که برویم، به نظر میرسد جای ما خالی است و انگار رفتهایم.
کس ز افسون تعین داغ محرومی مباد
چون گهر عمریست در دریا ز دریا رفتهایم
هوش مصنوعی: هیچکس را نرساند که از زیبایی و جاذبه محبوب محروم بماند، زیرا مانند مرواریدی هستیم که سالهاست در دریا غوطهوریم.
فکر خود، ما را چو شمع آخر به طوف خاک برد
یک سر از راه گریبان در ته پا رفتهایم
هوش مصنوعی: فکر و اندیشهی ما مانند شمعی که در انتهای عمرش قرار دارد، به طور کامل در عمق خاک دفن شده است و ما در این مسیر، در عمق مشکلات و سختیها، گم شدهایم.
رهرو عجزیم، ما را جرأت رفتار کو؟
چند روزی شد چو عنقا بر زبانها رفتهایم
هوش مصنوعی: ما در این راه ناتوان و عاجزیم و جرات عمل را نداریم. مدتی است که مانند پرنده افسانهای، فقط در گفتارها وجود داریم و در عمل هیچ خبری از ما نیست.
سایه را در هیچ صورت نسبت خورشید نیست
تا تو ما را در خیال آوردهای ما رفتهایم
هوش مصنوعی: سایه هیچوقت نمیتواند به اندازه خورشید نسبت داشته باشد، همانطور که تو ما را در خیال خود آوردهای؛ در حالی که ما سالهاست که رفتهایم.
بر زمین چندان که میجوییم، گرد ما گم است
کاش گردد چون سحر روشن، که بالا رفتهایم
هوش مصنوعی: هر چقدر در این دنیا تلاش میکنیم و جستجو میکنیم، چیزهای زیادی اطراف ما وجود دارد که در تاریگی و گمشدگی به سر میبرد. ای کاش مانند هنگام سحر که نور آفتاب همه جا را روشن میکند، واقعیتها و حقیقتها نیز برای ما روشن و واضح میشدند، زیرا ما به سوی بالاترین و بهترینها رفتهایم.
چون امل ما را در این محفل نخواهی یافتن
جمله امروزیم لیک آنسوی فردا رفتهایم
هوش مصنوعی: اگر در این جمع نتوانی ما را پیدا کنی، بدان که امروز همگی اینجا نیستیم، اما به آینده رفتهایم.
الفت هر چیز وقف ساز استعداد اوست
تا مروت در خیال آمد، ز دنیا رفتهایم
هوش مصنوعی: دوستی و ارتباط بین هر چیز بستگی به توانایی و استعداد آن دارد و تا زمانی که انسان در خیال و اندیشه مروت و بزرگواری را فراموش نکند، میتوان گفت از دنیای مادی فاصله گرفته است.
کلک معنی در سواد مدعا بیلغزش است
گر به صورت چون خط ترسا چلیپا رفتهایم
هوش مصنوعی: اگر بخواهیم معنی این بیت را به زبان ساده بیان کنیم، میتوان گفت: بیان مفهوم و حقیقتی که در دل داریم، بدون خدشه و اشتباه است، اگر از روی ظاهری زیبا و جذاب به نظر برسد، مانند نوشتن خطی زیبا که با دقت و هنرمندی انجام شده است.
ساز هستی گر به این رنگ احتیاج آماده است
ما و آب رو ازین غمخانه یکجا رفتهایم
هوش مصنوعی: زندگی همچون سازی است که به این رنگ و لطافت نیاز دارد. ما و غم و اندوه، از این مکان در یکجا رفتهایم.
از نفس کم نیست گر پیغام گردی میرسد
ورنه ما زین دشت پیش از آمدنها رفتهایم
هوش مصنوعی: اگر پیامی به تو برسد، دلیل بر این نیست که از نفس و حیات کم شده است. ما پیش از آمدنهای جدید، تا کنون در این دشت و زندگی گام برداشتهایم.
بیدل از تحقیق هستی و عدم دل جمعدار
کس چه داند آمدیم از بیخودی یا رفتهایم؟
هوش مصنوعی: بیدل میگوید: درک ما از وجود و عدم، آنقدر عمیق نیست که بخواهیم دربارهاش نظر بدهیم. چه کسی میداند که ما از بیخودی به اینجا آمدهایم یا شاید از این جهان رفتهایم؟
حاشیه ها
1400/06/27 01:08
زهرا ناصری
لطفا فایل صوتی این شعر رو هم اضافه کنید
1404/04/13 20:07
علیرضا بدیع
وزن شعر اصلاح شود. رمل مثمن محذوف است و نه سالم

بیدل دهلوی