غزل شمارهٔ ۲۲۹
چون نگاه از بس به ذوق جلوه همدوشیم ما
یک مژه تا واشود صد دشت آغوشیم ما
حیرت ما ازدرشتیهای وضع عالم است
دهرتاکهسار شد آیینه میجوشیم ما
شمع فانوس حباب از ما منورکردهاند
روشنی داریم چندانیکه خاموشیم ما
چشمبند غفلت هستی تماشاکردنیست
دهرشور محشرست وپنبه درگوشیم ما
ساز تشویش عدم از هستی ما میدمد
عافیت بیاضطرابی نیست تا هوشیم ما
شعلهگر دارد مقام عافیت خاکسترست
بهکه طاقتها به دست عجزبفروشیم ما
آمد و رفت نفس پر بیسبب افتاده است
کیست تافهمدکه از بهر چه میکوشیمما
زندگی تنها وبال ما نشد ز اقبال عجز
نیستی هم بارتکلیف است تا دوشیم ما
احتیاط ظاهر امواج عجز باطن است
بسکه میبالد شکست دل زره پوشیم ما
راه مقصد جزبه سعی ناله نتوانکرد طی
چون جرسبیدرد هم ایکاشبخروشیمما
چون نگه صدمدعا ازعجز مابیپرده است
نیستفریادی بهاین شوخیکهخاموشیمما
یاد ما بیدل وداع وهم هستیکردن است
تا خیالی در نظر داری فراموشیم ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون نگاه از بس به ذوق جلوه همدوشیم ما
یک مژه تا واشود صد دشت آغوشیم ما
هوش مصنوعی: چون چشمان ما به زیبایی یکدیگر خیره است، این قدر نزدیکی و درهم آمیختگی داریم که حتی یک مژه میتواند دریایی از مهربانی و آغوش را برای ما باز کند.
حیرت ما ازدرشتیهای وضع عالم است
دهرتاکهسار شد آیینه میجوشیم ما
هوش مصنوعی: ما از بزرگنمایی و اوضاع پیچیده جهان به شدت متعجب هستیم، اما باز هم خود را در آینهای میبینیم که در آن همهچیز به حرکت در آمده و سرشار از زندگی است.
شمع فانوس حباب از ما منورکردهاند
روشنی داریم چندانیکه خاموشیم ما
هوش مصنوعی: شمع و لامپ ما را روشن کردهاند، اما در واقع روشنایی چندانی نداریم و در وجود ما نوعی خاموشی حاکم است.
چشمبند غفلت هستی تماشاکردنیست
دهرشور محشرست وپنبه درگوشیم ما
هوش مصنوعی: چشمپوشی از واقعیتهای زندگی، ما را از تماشای زیباییها و تحولات بزرگ دنیا بازمیدارد. در حالی که دنیا مانند یک شور و هیجان بزرگ است، ما خود را در خواب غفلت گرفتار کردهایم و نسبت به این همه زیبایی بیخبر هستیم.
ساز تشویش عدم از هستی ما میدمد
عافیت بیاضطرابی نیست تا هوشیم ما
هوش مصنوعی: دنیای ما با نگرانی و بینظمی به وجود آمده است و آرامش واقعی بدون دردسر وجود ندارد، بنابراین ما همواره در حالت هوشیاری و بیداری هستیم.
شعلهگر دارد مقام عافیت خاکسترست
بهکه طاقتها به دست عجزبفروشیم ما
هوش مصنوعی: شعلهگر نشاندهندهی قدرت و توانمندی است، در حالی که خاکستر نماد ضعف و ناتوانی محسوب میشود. بهتر است به جای اینکه خود را در معرض سختیها قرار دهیم، برای خودمان حفظ آرامش و امنیت را انتخاب کنیم و از موقعیتهای سخت دوری کنیم.
آمد و رفت نفس پر بیسبب افتاده است
کیست تافهمدکه از بهر چه میکوشیمما
هوش مصنوعی: نفس ما بدون دلیل به این آمد و رفت مشغول است. کیست که بفهمد ما به خاطر چه چیزی تلاش میکنیم؟
زندگی تنها وبال ما نشد ز اقبال عجز
نیستی هم بارتکلیف است تا دوشیم ما
هوش مصنوعی: زندگی فقط بار سنگینی بر دوش ما نیست، بلکه کمبودها و ضعفهای存在 هم مسئولیت و تکلیف ما را سنگین کرده است.
احتیاط ظاهر امواج عجز باطن است
بسکه میبالد شکست دل زره پوشیم ما
هوش مصنوعی: احتیاط و مراقبت در برابر مشکلات، نشانهای از احساس ناتوانی در درون ماست. اینقدر قلب شکسته ما جریحهدار و آسیبپذیر است که حتی در برابر ظاهری محکم و زرهپوش، احساس ضعف و ناراحتی میکند.
راه مقصد جزبه سعی ناله نتوانکرد طی
چون جرسبیدرد هم ایکاشبخروشیمما
هوش مصنوعی: برای رسیدن به هدف، جز با تلاش و کوشش، نمیتوان قدم برداشت. مانند زنگی که بدون احساس به صدا در میآید. ای کاش ما هم بتوانیم با شور و شوق به پیش برویم.
چون نگه صدمدعا ازعجز مابیپرده است
نیستفریادی بهاین شوخیکهخاموشیمما
هوش مصنوعی: به خاطر آگاهی و نظارت خداوند بر ما، هیچ کمبودی در وجودمان نیست و از آنجا که ما در این حالت بیصدا هستیم، نیازی به فریاد زدن و درخواست کمک نیست.
یاد ما بیدل وداع وهم هستیکردن است
تا خیالی در نظر داری فراموشیم ما
هوش مصنوعی: به یاد ما بودن و از ما جدا شدن، فقط خیالی است که در ذهنت میپروری و ما را فراموش کردهای.

بیدل دهلوی