گنجور

غزل شمارهٔ ۲۲۱

بسکه از ساز ضعیفی‌ها خبر داریم ما
چنگ می‌گردیم اگر یک ناله برداریم ما
عاشقان را صندل آسودگی دردسرست
تا به سر، دردی نباشد، دردسر داریم ما
ازکمال ما چه ‌می‌پرسی‌که چون آه حباب
در خود آتش می‌زنیم از بس اثر داریم ما
خاک گردیدیم و از ما آبرویی گل نکرد
رنگ و بوی سبزه‌های پی سپر داریم ما
هرقدر افسرده گردد شعله از خود می‌رود
در شکست بال‌، پرواز دگر داریم ما
شش‌جهت آیینه‌دار شوخی اظهاراوست
نیست جزمژگان حجابی راکه برداریم ما
هیچ آهی سر نزدکز ماگدازی‌گل نکرد
همچو دل در آب‌گردیدن جگرداریم‌ما
ما وصبح ازیک‌مقام احرام‌وحشت بسته‌ایم
از نفس غافل نخواهی بود پر داریم ما
رفع‌کلفت از مزاج تیره‌بختان مشکل است
همچو داغ لاله شام بی‌سحر داریم ما
انفعال هستی از ما برندارد مرگ هم
خاک اگرگردیم آبی در نظر داریم ما
سجده بالینیم‌، از سامان راحتها مپرس
همچواشک خود جبین در زیرسر داریم‌ما
بیدل از ما ناتوانان دعوی جرأت مخواه
کم زدن از هرچه‌گویی بیشتر داریم ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بسکه از ساز ضعیفی‌ها خبر داریم ما
چنگ می‌گردیم اگر یک ناله برداریم ما
هوش مصنوعی: ما به قدری از درد و رنج دیگران آگاهیم که حتی اگر فقط یک ناله کنیم، احساسات‌مان به شدت تحت تأثیر قرار می‌گیرد و به ما انگیزه می‌دهد که برای کمک به آن‌ها حرکت کنیم.
عاشقان را صندل آسودگی دردسرست
تا به سر، دردی نباشد، دردسر داریم ما
هوش مصنوعی: عاشقان در زندگی خود، به دنبال آرامش و راحتی هستند. اما این راحتی همیشه با چالش‌ها و مشکلات همراه است. اگر دردی وجود نداشته باشد، احساسات و دغدغه‌ها نیز کمتر می‌شود و در واقع، ما همیشه با مشکلاتی روبرو هستیم.
ازکمال ما چه ‌می‌پرسی‌که چون آه حباب
در خود آتش می‌زنیم از بس اثر داریم ما
هوش مصنوعی: شما از ما می‌پرسید که چطور مانند حبابی که در آب می‌ترکد و آتش را درون خود دارد، ما نیز اثرات زیادی داریم. ما به شدت تأثیرگذاریم و این اثرات از کمال ما نشأت می‌گیرد.
خاک گردیدیم و از ما آبرویی گل نکرد
رنگ و بوی سبزه‌های پی سپر داریم ما
هوش مصنوعی: ما از خاک به وجود آمده‌ایم و در زندگی‌مان هیچ افتخاری نتوانسته‌ایم به دست بیاوریم. رنگ و بوی سبزه‌ها را در زندگی‌مان داریم، اما همچنان در پناه و دامن خاک بلا قرار داریم.
هرقدر افسرده گردد شعله از خود می‌رود
در شکست بال‌، پرواز دگر داریم ما
هوش مصنوعی: هرچه شعله بیشتر غمگین و خاموش شود، خود به خود از بین می‌رود. اما در حین اینکه پرچم‌مان زمین می‌افتد و پروازمان متوقف می‌شود، باز هم ما روحی تازه و پر از انرژی داریم.
شش‌جهت آیینه‌دار شوخی اظهاراوست
نیست جزمژگان حجابی راکه برداریم ما
هوش مصنوعی: در هر سمت و سو، او مانند آینه‌ای بر ما معلوم است و هیچ پرده یا مانعی وجود ندارد که آن را از ما پنهان کند، اگر بخواهیم آن را کنار بزنیم.
هیچ آهی سر نزدکز ماگدازی‌گل نکرد
همچو دل در آب‌گردیدن جگرداریم‌ما
هوش مصنوعی: هیچ ناله‌ای از ما بلند نشده و گلی را پرورش نداده‌ایم، درست مثل دل‌مان که در آب معلق است و در آتش می‌سوزد.
ما وصبح ازیک‌مقام احرام‌وحشت بسته‌ایم
از نفس غافل نخواهی بود پر داریم ما
هوش مصنوعی: ما در اینجا با حالتی خاص و مقدس مانند احرام به سر می‌بریم و از هر گونه ترس و وحشتی دور شده‌ایم. در این حالت، اگر غفلت کنی، دیگر نمی‌توانی از ما جدا شوی و ما را نخواهی توانست ترک کنی.
رفع‌کلفت از مزاج تیره‌بختان مشکل است
همچو داغ لاله شام بی‌سحر داریم ما
هوش مصنوعی: برداشتن سختی و دشواری از زندگی افراد بدشانس کار آسانی نیست. مانند داغ و نشانی که بر گل‌های لاله در شامگاه بی‌سحر می‌ماند، ما نیز چنین احساسی را تجربه می‌کنیم.
انفعال هستی از ما برندارد مرگ هم
خاک اگرگردیم آبی در نظر داریم ما
هوش مصنوعی: نمی‌توانیم از تأثیر وجودمان روی زندگی غافل شویم. حتی اگر به خاک تبدیل شویم، در دل و ذهن ما امیدی جاری است.
سجده بالینیم‌، از سامان راحتها مپرس
همچواشک خود جبین در زیرسر داریم‌ما
هوش مصنوعی: بر روی سجده‌گاه خود هستیم و لازم نیست از شرایط آرامش ما بپرسی، چون همانطور که پیشانی‌مان را به زمین گذاشته‌ایم، آرامش و راحتی‌مان در زیر سرمان قرار دارد.
بیدل از ما ناتوانان دعوی جرأت مخواه
کم زدن از هرچه‌گویی بیشتر داریم ما
هوش مصنوعی: بیدل، از ما که ناتوان هستیم، توقع نداشته باش جرأت و شجاعت داشته باشیم. ما از هر آنچه که می‌گویید، بیشتر داریم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۲۱ به خوانش عندلیب