گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۸

همچو عنقا بی‌نیاز عرض ایجادیم ما
یعنی آن سوی جهان یک عالم آبادیم ما
کس درین محفل حریف امتیاز ما نشد
پرفشانیهای بی‌رنگ پریزادیم ما
اشک‌یأسیم ای اثر از حال ما غافل مباش
با دو عالم نالهٔ خون‌گشته همزادیم ما
شخص‌نسیان شکوه‌سنج‌غفلت احباب‌نیست
تا فراموشی به خاطرهاست در یادیم ما
نسبت محویت از ما قطع‌کردن مشکل است
حسن تا آیینه دارد حیرت آبادیم ما
محرم‌کیفیت ما حیرت تشویش نیست
چون فسون ناامیدی راحت ایجادیم ما
یوسفستان است عالم‌تا به‌خود پرداختیم
درکف شوق انتظارکلک بهزادیم ما
دستگاه بی‌پر و بالی بهشت دیگر است
نازمفروش ای قفس درچنگ صیادیم ما
آمد و رفت نفس سامان شوق جان‌کنی‌ست
زندگی تا تیشه بر دوش است فرهادیم ما
بی‌تردد همچو آب‌گوهر ز جا می‌رویم
خاک نتوان شد به این تمکین‌که بر بادیم ما
چون‌سپندای دادرس‌صبری‌که‌خاکسترشویم
سرمه خواهدگفت آخرتا چه فریادیم ما
قیدهستی چون نفس بال وپر پرواز ماست
هرقدر بیدل‌گرفتاری‌ست آزادیم ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همچو عنقا بی‌نیاز عرض ایجادیم ما
یعنی آن سوی جهان یک عالم آبادیم ما
هوش مصنوعی: ما مانند پرنده‌ای افسانه‌ای هستیم که از تمامی نیازها آزادیم و زندگی‌مان در دنیای دیگر، جهانی thriving و آباد است.
کس درین محفل حریف امتیاز ما نشد
پرفشانیهای بی‌رنگ پریزادیم ما
هوش مصنوعی: هیچ‌کس در این جمع نتوانست به پای برتری‌های ما برسد، ما درخشش‌های بی‌فایده‌ای از خود نشان دادیم.
اشک‌یأسیم ای اثر از حال ما غافل مباش
با دو عالم نالهٔ خون‌گشته همزادیم ما
هوش مصنوعی: ای نشانهٔ ناامیدی ما، از وضعیت ما غافل نباش، زیرا ما در این دو جهان، با ناله‌های خونین خود هم‌زادیم و حالتی مشابه داریم.
شخص‌نسیان شکوه‌سنج‌غفلت احباب‌نیست
تا فراموشی به خاطرهاست در یادیم ما
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که فراموش‌کاری و غفلت از یاد دوستان و اطرافیان به دلیل غفلت از شخص خودمان نیست. ما در یاد و حافظه‌مان، همیشه نام و خاطر دوستان را داریم و آن‌ها را فراموش نکرده‌ایم.
نسبت محویت از ما قطع‌کردن مشکل است
حسن تا آیینه دارد حیرت آبادیم ما
هوش مصنوعی: قطع ارتباط با محویت برای ما دشوار است، حسن. ما در حالی که حیرت از خود نشان می‌دهیم، همچنان در آینه وجود تو سیر می‌کنیم.
محرم‌کیفیت ما حیرت تشویش نیست
چون فسون ناامیدی راحت ایجادیم ما
هوش مصنوعی: ما در دنیای خود دچار سردرگمی و تشویش نیستیم، چون هر گونه ناامیدی را با آرامش و راحتی کنار گذاشته‌ایم.
یوسفستان است عالم‌تا به‌خود پرداختیم
درکف شوق انتظارکلک بهزادیم ما
هوش مصنوعی: تا وقتی که به خودمان پرداختیم، عالم به زیبایی یوسف تبدیل شد. در این حال، شوق و انتظار ما مانند قلم بهزاد در دست ماست.
دستگاه بی‌پر و بالی بهشت دیگر است
نازمفروش ای قفس درچنگ صیادیم ما
هوش مصنوعی: بهشت واقعی آن‌طور که ما تصور می‌کنیم، به شکل متفاوتی وجود دارد. ای قفس، تو را به من است، اما من در چنگ صیاد هستم و نباید خودم را ارزان بفروشم.
آمد و رفت نفس سامان شوق جان‌کنی‌ست
زندگی تا تیشه بر دوش است فرهادیم ما
هوش مصنوعی: زندگی چیزی جز تلاش و عشق نیست. وقتی که هنوز در دل شوق و اشتیاق داریم و در پی رسیدن به آرزوهایمان هستیم، ما مثل فرهاد هستیم که با تیشه در دست در جست‌وجوی عشق و هدف خود هستیم.
بی‌تردد همچو آب‌گوهر ز جا می‌رویم
خاک نتوان شد به این تمکین‌که بر بادیم ما
هوش مصنوعی: بدون هیچ تردیدی مانند آب زلال از جایی حرکت می‌کنیم و خاک نمی‌تواند به این راحتی ما را به خود جذب کند؛ چراکه ما در حال وزیدن مانند باد هستیم.
چون‌سپندای دادرس‌صبری‌که‌خاکسترشویم
سرمه خواهدگفت آخرتا چه فریادیم ما
هوش مصنوعی: چون صبری که به خاطر عدالت و درستی می‌سوزد و به خاکستر می‌نشیند، در آخر به ما خواهد گفت که این همه فریاد ما به کجا خواهد رفت؟
قیدهستی چون نفس بال وپر پرواز ماست
هرقدر بیدل‌گرفتاری‌ست آزادیم ما
هوش مصنوعی: وجودت همچون نفس، به ما بال و پر پرواز می‌دهد. هرچقدر هم که در حالتی بی‌تابی و قیدوبند باشیم، اما ما آزاد هستیم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۱۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1393/08/08 10:11
محمد هارون صادقی

کس درتن محفل حریف امتیاز ما نشد
کس در این محفل .. اگر نوشته شود عبارت درست میشود.
ممنون الطفاتیم

1395/08/16 15:11

مصرع دوم اشتباه تایپی دارد
کس درین محف
درتن نوشته شده است

1397/05/03 12:08
سعید

مصرع اول بیت دهم اشتباه نوشته شده: «بی‌تردد همچو آب‌گوهر ز جا می‌رویم»
درستش اینه: «بی‌تردد همچو آب‌گوهر از جا می‌رویم»