غزل شمارهٔ ۲۱۷
از حادث آفرینی طبع سقیم ما
بر سایه خورد پهلوی شخص قدیم ما
آفاق را در آتش وآب جنون فکند
خلد وجحیم صنعت امید وبیم ما
دل مبرم و حقیقت نایاب مدعاست
برطورریخت برق فضولیکلیم ما
یکتایی آفرید لب خودستای عشق
در نقطهٔ دهن الفی داشت میم ما
در عالم نوازش مطلق، کجاست رد
بخشیده است بر همه خود راکریم ما
جز پیش خویش راه شکایتکجا برد
با غیر صحبتیکه ندارد ندیم ما
چون سایه سر به خاک ادب واکشیدهایم
از زیر پای ما نکشدکسگلیم ما
میدان حیرت صف آیینه رفتهایم
شمشیرمیکشد به سرخود غنیم ما
آغوشها به حسرت دیدار بازکرد
زخم دل به تیغ تغافل دو نیم ما
شد عمرهاکه از نظر اعتبار خلق
غلتان گذشت گوهر اشک یتیم ما
بیدل زبسکه مغتنم باغ فرصتیم
گل سینه میدرد به وداع نسیم ما
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از حادث آفرینی طبع سقیم ما
بر سایه خورد پهلوی شخص قدیم ما
هوش مصنوعی: طبع بیمار و بیمارگونه ما باعث شده است که سایهای بر شخصیت و وجود قدیمی و اصیل ما بیفکند.
آفاق را در آتش وآب جنون فکند
خلد وجحیم صنعت امید وبیم ما
هوش مصنوعی: دنیا را در آتش و آبِ دیوانگی رها کرده است، به طوری که بهشت و جهنم ناشی از امید و ترس ما شکل میگیرد.
دل مبرم و حقیقت نایاب مدعاست
برطورریخت برق فضولیکلیم ما
هوش مصنوعی: دل را نرنجان و حقیقتی که در دسترس نیست را طلب نکن، زیرا مانند برقی ناگهانی، شوق و کنجکاوی ما را به خطر میاندازد.
یکتایی آفرید لب خودستای عشق
در نقطهٔ دهن الفی داشت میم ما
هوش مصنوعی: عشق تنها به وجود آمده است و در کلامش، زبانی خاص و منحصر به فرد دارد که نشان از اهمیت و زیبایی این احساس دارد.
در عالم نوازش مطلق، کجاست رد
بخشیده است بر همه خود راکریم ما
هوش مصنوعی: در دنیای نوازش و مهربانی واقعی، کجا میتوان رد و نشانهای از خویشتن را پیدا کرد؟ زیرا ما همیشه مهربان و بخشنده هستیم.
جز پیش خویش راه شکایتکجا برد
با غیر صحبتیکه ندارد ندیم ما
هوش مصنوعی: جز در نزد خود نمیتوان شکایت کرد، زیرا جز با دوستانی که نمیتوانند همدردی کنند، صحبت کردن فایدهای ندارد.
چون سایه سر به خاک ادب واکشیدهایم
از زیر پای ما نکشدکسگلیم ما
هوش مصنوعی: ما با احترام و تواضع سر به زیر گرفتهایم، پس هیچکس نمیتواند از زیر پای ما، ما را از مسیر خود دور کند.
میدان حیرت صف آیینه رفتهایم
شمشیرمیکشد به سرخود غنیم ما
هوش مصنوعی: در دنیای شگفتی و حیرت، به آیینهای نگاه کردهایم که خود را نشان میدهد؛ و ما بهخود اجازه میدهیم تا با قاطعیت و عدم ترس، از این وضعیت بهرهبرداری کنیم و خود را در این آشفتگی بیابیم.
آغوشها به حسرت دیدار بازکرد
زخم دل به تیغ تغافل دو نیم ما
هوش مصنوعی: آغوشها با حسرت به انتظار دیدار باز شد، و زخم دل ما به خاطر بیتوجهی دو نیم شد.
شد عمرهاکه از نظر اعتبار خلق
غلتان گذشت گوهر اشک یتیم ما
هوش مصنوعی: سالهاست که با وجود اعتبار و احترام مردم، عمر ما مثل اشکهای یتیم در حال گذر است و هیچ توجهی به آن نمیشود.
بیدل زبسکه مغتنم باغ فرصتیم
گل سینه میدرد به وداع نسیم ما
هوش مصنوعی: بیدل به خاطر ارزش بالای زمان و فرصت، از شدت احساساتش، گلویش را در برابر نسیم وداع میخراشد.

بیدل دهلوی