گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۶۹

غبار یأسم به هر تپیدن هزار بیداد می‌نگارم
به سرمه فرسود خامه اما هنوز فریاد می‌نگارم
به مکتب طالع آزمایی ندارم از جا‌نکنی رهایی
قفای زانوی نارسایی دماغ فرهاد می‌نگارم
اگر به سرمشق تار مویی رسم به نقاش آن تبسم
ز پردهٔ دیده تا به مژگان چه حیرت‌آباد می‌نگارم
ز سطر عنوان عجز نالی مباد مکتوب شوق خالی
ز آشیان شکسته بالی پری به صیاد می‌نگارم
تعافلت‌کرد پایمالم چسان نگریم چرا ننالم
فرامشیهای رنگ حالم فرامشت باد می‌نگارم
نه ‌گرد می‌فهمم از سواری نه رنگ می‌خواهم از بهاری
شکستهٔ کلک اعتباری به اوج ایجاد می‌نگارم
درین دبستان به سعی‌ کامل نخواندم افسون نقش‌ باطل
کمالم این بس ‌که نام بیدل به خط استاد می‌نگارم

اطلاعات

وزن: مفاعلن فع مفاعلن فع مفاعلن فع مفاعلن فع
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

غبار یأسم به هر تپیدن هزار بیداد می‌نگارم
به سرمه فرسود خامه اما هنوز فریاد می‌نگارم
هوش مصنوعی: هر بار که تپش قلبم را احساس می‌کنم، غباری از درد و فریاد را به تصویر می‌کشم. اگرچه قلمم از فرسودگی ناتوان شده، اما هنوز هم به نوشتن فریادهایم ادامه می‌دهم.
به مکتب طالع آزمایی ندارم از جا‌نکنی رهایی
قفای زانوی نارسایی دماغ فرهاد می‌نگارم
هوش مصنوعی: من به پیشگویی و سرنوشت‌سازی توجهی ندارم و از رنج و زحمت آزاد نمی‌شوم. در این شرایط، احساس ناامیدی و دردی شبیه به داستان فرهاد را تجربه می‌کنم.
اگر به سرمشق تار مویی رسم به نقاش آن تبسم
ز پردهٔ دیده تا به مژگان چه حیرت‌آباد می‌نگارم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم به عشق خود حتی یک تار مویش را نقاشی کنم، آن نقاشی با لبخند او از چشمانم تا مژگانم چه جهانی از حیرت را به تصویر می‌کشد.
ز سطر عنوان عجز نالی مباد مکتوب شوق خالی
ز آشیان شکسته بالی پری به صیاد می‌نگارم
هوش مصنوعی: ناله نکن از محدودیت‌های خود، چرا که نوشته‌های عاشقانه همیشه خالی از احساس نیستند. من داستان پرنده‌ای را که در آشیانه‌اش شکسته، به صیاد می‌گویم.
تعافلت‌کرد پایمالم چسان نگریم چرا ننالم
فرامشیهای رنگ حالم فرامشت باد می‌نگارم
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم بی‌توجه به تو بیاندیشم در حالی که چنان تحت تأثیر قرار گرفته‌ام؟ چرا باید نالان شوم وقتی که حال و احوالم به دلتنگی و یاد تو پر از رنگ است؟ من در حال نوشتن احساساتم هستم، حتی اگر فراموشی برای تو می‌آورم.
نه ‌گرد می‌فهمم از سواری نه رنگ می‌خواهم از بهاری
شکستهٔ کلک اعتباری به اوج ایجاد می‌نگارم
هوش مصنوعی: من نه از سوار شدن چیزی می‌فهمم و نه از شکوه بهار چیزی می‌خواهم. تنها چیزی که برایم مهم است، ترسیم اوج زیبایی و اعتبار است.
درین دبستان به سعی‌ کامل نخواندم افسون نقش‌ باطل
کمالم این بس ‌که نام بیدل به خط استاد می‌نگارم
هوش مصنوعی: در این مدرسه، با کوشش تمام به آموزه‌ها نپرداختم و این که می‌توانم نام "بیدل" را با خط استاد بنویسم، خود به اندازه کافی برای من ارزشمند است.