غزل شمارهٔ ۲۱۵۵
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
حاشیه ها
میپرست ایجادم نشئهٔ ازل دارم
همچو دانهٔ انگور شیشه در بغل دارم
هم چنان که مستی باده بالقوه در انگور است و انگور شیشه در بغل دارد (باده به همراه دارد) مستی بیدل نیز ذاتی است. این گونه عرض شود بهتر است: مستی از ازل با او ملازم بوده است.
جلال الدین ملا محمد بلخی هم بیتی دارد در موید فرمایش بیدل که متاسفانه حضور ذهن ندارم!
بهر فطرت ام بیدل موج خیز معنی هاست
مصرعی اگر خواهم سر کنم غزل دارم
شما اینجا بحر قدرتم نوشته اید ولی در نسخه من چاپ کابل به کوشش مولانا خسته فطتم نوشته است و درست هم به نظر می آید زیرا شعر از فطرت شاعر بر میخزد یعنی در فطرت خود بیدل بحری را دارد که امواجش خیزش های معنی را دارد که اگر بخواهد بیدل مصرعی بنویسید از فیض فطرتش غزل می شود یعنی فطرت توانمند دارد در سرایش
دوست گرامی بنظر میرسد که با توجه به مصرع دوم که میفرماید طبع من مصرع را به غزل تبدیل میکند همان صورت نوشتاری بحر قدرتم درست باشه
در پاسخ به خانم "منیر" خواستم عرض کنم که به هر دو شکل میتوان بیت را بیتکلف معنی کرد و به همین مضمون رسید. من نسخه کابل را در اختیار ندارم ولی در نسخهای که آقای دکتر حسین آهی از تصحیح استادان گرامی خال محمد خسته و خلیلالله خلیلی گردآوری کرده، «قدرت» آمده است.
بیدل دهلوی، عبدالقادر بن عبدالخالق (1381) دیوان بیدل دهلوی، با تصحیح خال محمد خسته. خلیلالله خلیلی، به اهتمام حسین آهی، تهران: فروغی، چاپ چهارم.
می پرست ایجادم،نشئه ی ازل دارم
همچو دانه ی انگور شیشه در بغل دارم
بیدل اینجا میگه
وجود و ایجادم او خلقتم از ازل سرشار از جوشش معرفت حق و بلکه خود حق بوده و من مانند یک دانه ی انگوری هستم که تمام وجودم مثل شیشهای پر از جوشنده ی شراب حقیقتِ
خوشا به حال چنین شخص هایی که مستی حقیقی رو چشیدن
واقعا محشره
با تشکر از دوستان معنای انگلیسی
Verse 1:
Hemistich 1: My creation is found on “wine” and I am inebriety from pre-existence.
Hemistich 2: Like a “single grape” I have an armful of bottle glass.
Description: My existence and my creation, from eternity is fully loaded from ebullition of “truth wisdom”; or perhaps the “truth”. And I am like a «single grape» that the whole of its existence is filled from ardor wine of reality.
به نام خدا
شرح ابیات را از زبان دکتربنفشه بزرگ خدمت دوستان عرض میکنم
می پرست ایجادم ، نشئهی ازل دارم
همچو دانهی انگور: شیشه در بغل دارم
شرح : وجود و ایجادم از ازل سرشار از جوشش معرفت حق و بلکه خود حق بوده است و ماند یک دانهی انگور هستم که تمام وجودم مثل شیشهای پر از «جوشنده شراب حقیقت» است.
بیت دوم
گر دهند بر بادم ، رقص میکنم ، شادم
خاک عجز بنیادم ، طبع بیخلل دارم
شرح : اگر مرا نابود سازند ، هیچ غمی نیست و من کاملاً در مقابل حق تسلیم هستم و به واسطهی اینکه وجود روحانی من خلل پذیر و نابود شونده نیست ، میرقصم و شاد هستم
بیت سوم
آفِتاب در کار است ، سایه گو به غارت رو
چون منی اگر گم شد ، چون تویی بدل دارم
شرح : آفتاب (کنایه از نور دل عارف برحق) می درخشد و بنابراین گو که سایه از بین برود که اگر سایه از بین رفت به جای آن توی باقی و جاودانه را دارم
بیت چهارم
معنی بلند من ، فهم تند می خواهد
سیر فکرم آسان نیست ، کوهم و کُتل دارم
شرح : فهمیدن معنی هستی و وجود من درک و فهم بسیار زیادی لازم دارد و نمیتوان به سادگی رموز اندیشه ی مرا پی برد، زیرا که اندیشهام چون کوهی عظیم است با کتلهای زیاد که برای رسیدن به قلّهاش باید از این کتلها عبور کرد
بیت پنجم
از منی تنزّل کن ، او شو و تویی گل کن
اندکی تأمّل کن ، نکته محتمل دارم
شرح : از منیّت نزول کن و کلاً آن را رها کن ، و وقتی رهایش کردی تلاش کن که «او» شوی و اگر به فرض؛ «او» شده باشی؛ «خودش» میداند چه کند : «توئی» گُل کند یا هر کار دیگر … ، و روی این مطلب گفته شده عمیق شو و تأمّل کن و بدان که از بیان این سخن ، معنی و نکتهای را برای تو در نظر دارم
بیت ششم
حق برون زِ مردم نیست ، جوش باده بی خم نیست
راه مدّعا گم نیست ، عرض مبتذل دارم
شرح : جوشش بادهی حقیقت ، خارج از کلّ خلقت بشری (که در این بیت به «خُم» تشبیه شده) نیست و این مطلب را در حَدِّ شُما کودک فهمان بیان کردهام و آن قدر مطلب را پایین آوردم که شما خوانندهی مثلاً «فهیم»!، اندکی از آن را بفهمید ، و البتّه این سخن من ادّعا نیست.
پ.ن.:(در این رابطه حضرت «مولانا جلال الدّین محمد بلخی» نیز میفرمایند
چون سر و کار تو با کودک فتاد – پس زبان کودکی باید گشاد
همچنین جناب «ابو شکور بلخی» نیز اینچنین سرودهاند:
این که میگویم به قدر فهم تُست- مُردَم اندر حسرتِ فهمِ دُرُست)
بیت هفتم
دل مشبک است امروز ، از خدنگ «بیداد»ت
محوِ لذّتِ شوقم ، شَأنی از عَسَل دارم
شرح : دل من مانند موم عسل از بیعدالتیات سوراخ-سوراخ شده وَ آن چنان از شوق سرشارم که وجودم مانند عسل شده است.
بیت هشتم
سنگ هم به حال من ، گریه گر کند برجاست
بی تو زندهام یعنی : مرگ بی اجل دارم
شرح : زندگیام بدون حضرت حق مثل مرگ است و قبل از اینکه اجل من سررسد ، گویی که مُردهام و لذا اگر سنگ هم به حال من گریه کند ، کاملاً رَواست.
بیت نهم
ترک سود و سودا کن ، قطع هر تمنّا کن
می خور و طربها کن ، من هم این عمل دارم
شرح : اهل معرفت باش و از شراب معرفت مست شو که من هم از عمل به این روش به حق رسیدم و در این راه باید هر معامله و سود و زیان و داشتنِ هر آرزویی را ترک کرد. (حتّی اینکه: «تَرکِ آرزو» کرده ، را
بیت دهم
«بَحرِ قدرتـم «بیدل» ، موج خیز معنیهاست
مصرعی اگر خواهم سرکنم ، غزل دارم
شرح : ای «بیدل» ، اقیانوس قدرت من پُراست از امواجِ بلندِ معنی و اگر مثلاً بخواهم مصرعی بسرایم ، آن مصرع از شدّتِ جوششِ درونِ من خودبخود به یک «غزل» تبدیل میگردد.
جناب مهرزاد. من نسخهی کابل را دارم. همان کلمهی "قدرت" آمده و "است" را در اخر ندارد. به نظر من همان بدون "است"، خیلی بهتر است.
بحر قدرتم بیدل؛ موجخیر معنیها
مصرعی اگر خواهم سر کنم، غزل دارم
من نمیدانم خانم منیر، از کدام نسخهی چاپ کابل سخن میگوید.
همچنین در نسخهی کابل، بیت دوم این گونه آمده:
گر دهند بر بادم، رقص میکند شادم
خاک عجزبنیادم، طبع بیخلل دارم
رقص میکند شادم، نه رقص میکنم شادم
پشنهاد:
چی بهتر میشود که این برنامه قشنگ و ادبی گنجور را اپلیکیشن بسازید در پلی استور اضافه کنید
این غزل را در دو وزن میتوان حساب کرد.
۱ فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن
۲ فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن
در چند بیت اشتباه املایی هم رخداده است که از طریق ویرایش اصلاحش خواهم کرد.

بیدل دهلوی