گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۵۱

چو اشک امشب به ساغر بادهٔ نابی دگر دارم
ز مژگان تا به دامان سیر مهتابی دگر دارم
به خون آرزو صد رنگ می‌بالد بهار من
نهال باغ یأسم ربشه در آبی دگر دارم
نفس دزدیدنم با دل تپیدن بر نمی‌آید
نوای الفتم در پرده مضرابی دگر دارم
غرور وحشتم بار تحیر بر نمی‌دارد
چو شبنم در دل آیینه سیمابی دگر دارم
لبی ترکرده‌ام‌ کز سیر چشمی باج می‌گیرد
به جام بی نیازی چون‌ گهر آبی دگر دارم
گهی بادم‌، گهی آتش‌، گهی آبم‌، گهی خاکم
چو هستی در عدم یک عالم اسبابی دگر دارم
گسستن بر ندارد رشتهٔ ساز امید من
به آن موی میان پیچیده‌ام تابی دگر دارم
درین‌ گلشن من و سیر سجود ناتوانیها
چو شاخ بید در هر عضو محرابی دگر دارم
نگاهم در پناه حیرت آیینه می‌بالد
چراغ بزم حسنم وضع آدابی دگر دارم
به دست‌ گلخنم بفروش ازگلشن چه می‌خواهی
متاع‌ کلفت خار و خسم بابی دگر دارم
به تاراج تحیر داده‌ام آیینهٔ دل را
در آغوش صفای خانه سیلابی دگر دارم
چو شمع ازخجلت هستی عرق پیماست جام من
نه مخمورم نه مستم عالم آبی دگر دارم
کدام آسودگی چون حیرت دیدار می‌باشد
تو مژگان جمع‌ کن غافل‌ که من خوابی دگر دارم
گریبان زار اسراریست بیدل هر بن مویم
محیط فطرتم توفان گردابی دگر دارم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چو اشک امشب به ساغر بادهٔ نابی دگر دارم
ز مژگان تا به دامان سیر مهتابی دگر دارم
هوش مصنوعی: امشب با اشک‌هایم، دانه‌ای از شراب ناب در ساغرم دارم و با چشمانم، نوری دگر به دامان روشن ماه دارم.
به خون آرزو صد رنگ می‌بالد بهار من
نهال باغ یأسم ربشه در آبی دگر دارم
هوش مصنوعی: بهار من با آرزوهایم پر از رنگ و عشق است، اما در دل احساس ناامیدی می‌کنم و به دنبال چیزی تازه‌تر می‌گردم.
نفس دزدیدنم با دل تپیدن بر نمی‌آید
نوای الفتم در پرده مضرابی دگر دارم
هوش مصنوعی: نفس سرقت کردن من وقتی که دل به تپش افتاده، موفق نمی‌شود. صدای عشق من در حالتی جدید و متفاوت به گوش می‌رسد.
غرور وحشتم بار تحیر بر نمی‌دارد
چو شبنم در دل آیینه سیمابی دگر دارم
هوش مصنوعی: غرور و ترس من به اندازه‌ای نیست که بر دوش من سنگینی کند، مانند شبنمی که بر سطح آیینه نقره‌ای نمی‌نشیند. اکنون احساس جدید و متفاوتی دارم.
لبی ترکرده‌ام‌ کز سیر چشمی باج می‌گیرد
به جام بی نیازی چون‌ گهر آبی دگر دارم
هوش مصنوعی: من لب‌هایم را تر کرده‌ام و از نگاه پرمعنای تو بهانه می‌گیرم. در حالی که اکنون نوشیدنی‌های بی‌نیازی روان را مانند گوهری آبی دارم.
گهی بادم‌، گهی آتش‌، گهی آبم‌، گهی خاکم
چو هستی در عدم یک عالم اسبابی دگر دارم
هوش مصنوعی: گاهی شبیه باد هستم، گاهی مانند آتش، گاهی آب و زمانی نیز خاک. وقتی هستی وجود خارجی ندارد، من ابزار و وسایل دیگری دارم.
گسستن بر ندارد رشتهٔ ساز امید من
به آن موی میان پیچیده‌ام تابی دگر دارم
هوش مصنوعی: امید من از بین نخواهد رفت، حتی اگر رشته‌های آن پاره شود. من هنوز توانایی و نیروی جدیدی دارم که با موهایم در هم پیچیده‌است.
درین‌ گلشن من و سیر سجود ناتوانیها
چو شاخ بید در هر عضو محرابی دگر دارم
هوش مصنوعی: در این باغ، من و تمام ناتوانی‌هایم مانند شاخ‌های بید، در هر قسمت از وجودم یک محراب دیگر دارم.
نگاهم در پناه حیرت آیینه می‌بالد
چراغ بزم حسنم وضع آدابی دگر دارم
هوش مصنوعی: نگاهم در حالتی شگفت‌انگیز به آیینه می‌نگرد و درخشش چراغ زیبایی‌ام نشانگر ظاهری متفاوت از آداب و رسوم معمول است.
به دست‌ گلخنم بفروش ازگلشن چه می‌خواهی
متاع‌ کلفت خار و خسم بابی دگر دارم
هوش مصنوعی: به دستانم گل همچنین به دستت می‌دهم، از باغ و بوستان چه درخواست می‌کنی؟ کالا و سودی که می‌خواهی، من چیز دیگری هم برای تو دارم.
به تاراج تحیر داده‌ام آیینهٔ دل را
در آغوش صفای خانه سیلابی دگر دارم
هوش مصنوعی: دل خود را در حالتی از سردرگمی و حیرت قرار داده‌ام و اکنون در فضایی بسیار پاک و دل‌انگیز، تجربه‌ای دیگر را در آغوش دارم.
چو شمع ازخجلت هستی عرق پیماست جام من
نه مخمورم نه مستم عالم آبی دگر دارم
هوش مصنوعی: مثل شمع به خاطر شرم و خجالت، عرق می‌ریزم. جام من نه من را در حال مستی است و نه در حال سرخوشی، بلکه من دنیای تازه‌ای دارم که با این اوضاع متفاوت است.
کدام آسودگی چون حیرت دیدار می‌باشد
تو مژگان جمع‌ کن غافل‌ که من خوابی دگر دارم
هوش مصنوعی: هیچ آرامش و راحتی‌ای مانند شگفتی و حیرت ناشی از دیدن تو وجود ندارد. تو غافل از آنی که من در پی یک خواب دیگر هستم، مژگان را بهم نزن.
گریبان زار اسراریست بیدل هر بن مویم
محیط فطرتم توفان گردابی دگر دارم
هوش مصنوعی: دل شکسته‌ام پر از راز و حسرت است. هر رشته موی من همچون دایره‌ای از طوفان و تغییرات درونم را در بر گرفته و من اکنون به سراغ چالش‌های جدیدی می‌روم.