گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۵۰

سرشک بیخودم عیش می ناب دگر دارم
ز مژگان تا چکیدن سیر مهتاب دگر دارم
به تاراج تحیر داده‌ام آیینه و شادم
که در جوش صفای خانه سیلاب دگر دارم
گهی خاکم‌،‌ گهی بادم‌،‌ گهی آبم‌،‌ گهی آتش
چو هستی در عدم یک عالم اسباب دگر دارم
درین ‌گلشن من و سیر سجود ناتوانیها
که چون بید از خم هر برگ محراب دگر دارم
نگاهم در نقاب حیرت آیینه می‌بالد
چراغ بزم حسنم برق آداب دگر دارم
دماغ عرض بیتابی ندارد سرخوش حیرت
وگرنه در دل آیینه سیماب دگر دارم
ز خون آرزو صدرنگ می‌بالد بهار من
نهال باغ یأسم ریشه در آب دگر دارم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سرشک بیخودم عیش می ناب دگر دارم
ز مژگان تا چکیدن سیر مهتاب دگر دارم
هوش مصنوعی: من از غم و شادی بی‌دلیل، لحظات خوشی دارم و از چشمانم اشک می‌ریزد، در حالی که شب‌نشینی زیر نور ماه را تجربه می‌کنم.
به تاراج تحیر داده‌ام آیینه و شادم
که در جوش صفای خانه سیلاب دگر دارم
هوش مصنوعی: من با حیرت و شگفتی خود، به آینه و زیبایی آن آسیب زده‌ام و خوشحالم که در حال حاضر، زیبایی و دلگرمی دیگری را در خانه‌ام دارم که مانند یک جریان سیلاب، تمامی فضا را پر کرده است.
گهی خاکم‌،‌ گهی بادم‌،‌ گهی آبم‌،‌ گهی آتش
چو هستی در عدم یک عالم اسباب دگر دارم
هوش مصنوعی: گاهی به صورت خاک هستم، گاهی به شکل باد، گاهی آب و گاهی آتش. وقتی در وجود خود از عدم خارج می‌شوم، جهانی از ابزار و امکانات مختلف دارم.
درین ‌گلشن من و سیر سجود ناتوانیها
که چون بید از خم هر برگ محراب دگر دارم
هوش مصنوعی: در این باغ، من و سجده‌های ناتوانی‌هایم مثل بید که از خم هر برگ به سمت دیگری می‌خزد، در حالتی که هر برگ برای من یک محراب دیگر است.
نگاهم در نقاب حیرت آیینه می‌بالد
چراغ بزم حسنم برق آداب دگر دارم
هوش مصنوعی: نگاهم پر از تعجب و شگفتی است و مانند آینه reflecks می‌کند. چراغ زیبایی من هم درخشش خاصی دارد و نشان‌دهنده آداب و رسوم دیگری است که دارم.
دماغ عرض بیتابی ندارد سرخوش حیرت
وگرنه در دل آیینه سیماب دگر دارم
هوش مصنوعی: صورت و چهره‌ام آنگونه نیست که بی‌تابی‌ام را نشان دهد، ولی در عمق وجودم، مانند آینه‌ای که نقره‌کاری شده، احساسات و تنش‌های دیگری دارم.
ز خون آرزو صدرنگ می‌بالد بهار من
نهال باغ یأسم ریشه در آب دگر دارم
هوش مصنوعی: بهار من از خون آرزوها جوانه می‌زند و درخت زندگی‌ام که از یأس ریشه گرفته، حالا ریشه‌اش در آب دیگری است.