غزل شمارهٔ ۲۱۴۷
ز سور و ماتم این انجمنهاکی خبر دارم
چراغ خامشم سر در گریبان دگر دارم
چوگردون ششجهت همواری من میکند جولان
برون وحشتم گردیست در هر جا گذر دارم
نه برق و شعله میخندم نه ابر و دود میبندم
چراغ انتظارم حیرتی از چشم تر دارم
سویدای دلست این یا سواد وحشت امکان
که تا واکردهام مژگان غباری در نظر دارم
نشد سعی غبارم آشنای طرف دامانی
چو مژگان بر سر خود میزنم دستی که بر دارم
دماغ عبرت من طرفی از سامان نمیبندد
ز اسباب تأمل آنچه من دارم حذر دارم
شبستان عدم یارب نخندد بر شرار من
که با صد شوخیی اظهاریک چشمک شرر دارم
تو خواهی انجمن پرداز و خواهی خلوتآرا شو
که من چون شمع رنگ رفتهٔ خود درنظردارم
چه امکانست خوابم راه پرواز تپش بندد
که از ننگ فسردنها به بالین نیز پر دارم
مجو برگ نشاط از طینت کلفت سرشت من
کف خاکم غبار از هر چه خواهی بیشتر دارم
نفس دزدیدنم شور دو عالم در قفس دارد
عنان وحشت کهسار در ضبط شرر دارم
تلاطم دستگاه شوخی موجم نمیگردد
محیط حیرتم آبی که دارم در گهر دارم
توانم جستن از دام فریبی اینچنین بیدل
چو شبنم گر بجای گام من هم چشم بردارم
غزل شمارهٔ ۲۱۴۶: خیال آن مژه عمریست در نظر دارمغزل شمارهٔ ۲۱۴۸: فغان گل میکند هرگه به وحشت گام بردارم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز سور و ماتم این انجمنهاکی خبر دارم
چراغ خامشم سر در گریبان دگر دارم
هوش مصنوعی: از جشن و غم این جمع، چیزی نمیدانم، اما چراغ خاموشی را در دامنم پنهان کردهام.
چوگردون ششجهت همواری من میکند جولان
برون وحشتم گردیست در هر جا گذر دارم
هوش مصنوعی: زمانی که دنیا به دور خود میچرخد و همه چیز در آن به آرامش و تعادل میرسد، من احساس ترس و وحشت دارم، زیرا در هر کجا که میروم، به نوعی با خطرات و دشواریها مواجه هستم.
نه برق و شعله میخندم نه ابر و دود میبندم
چراغ انتظارم حیرتی از چشم تر دارم
هوش مصنوعی: نه به روشنی و شعله لبخند میزنم و نه با ابر و دود خود را میپوشانم. تنها چراغ امیدم روشن است و این امید، حیرت و شگفتیای در چشمانم ایجاد کرده است.
سویدای دلست این یا سواد وحشت امکان
که تا واکردهام مژگان غباری در نظر دارم
هوش مصنوعی: دل را به رنگی مشکی تعبیر کرده و احساسات عمیق و پیچیدهای را که در آن نهفته است، نشان میدهد. در عین حال، با اشکال و تاریکیهایی که در زندگی ممکن است وجود داشته باشد، ارتباط برقرار میکند. همچنین، با بیان اینکه در زمان بیداری، چشمها را به دقت باز کرده است، به این نکته اشاره میکند که لحظههای پر از غبار و ابهام نیز در نظر دارد.
نشد سعی غبارم آشنای طرف دامانی
چو مژگان بر سر خود میزنم دستی که بر دارم
هوش مصنوعی: تلاشهای من برای نزدیک شدن به کسی که دوستش دارم ثمری نداشته است. مانند مژگان که بر چهرهام نوازش میکند، من هم دستم را بر میدارم و تلاش میکنم.
دماغ عبرت من طرفی از سامان نمیبندد
ز اسباب تأمل آنچه من دارم حذر دارم
هوش مصنوعی: ذهن من از یادگیری تجربیات عبرتآمیز ناتوان است و نمیتواند به درست و حساب به اوضاع و شرایط بیندیشد. بنابراین، از آنچه دارم باید دوری کنم.
شبستان عدم یارب نخندد بر شرار من
که با صد شوخیی اظهاریک چشمک شرر دارم
هوش مصنوعی: ای خدا، در تاریکی شب، نکن که به شعلهور شدن من بخندی، زیرا من با گواهی یک چشمک که همانند آتش میدرخشد، با چندین شوخی از خودم را نشان میدهم.
تو خواهی انجمن پرداز و خواهی خلوتآرا شو
که من چون شمع رنگ رفتهٔ خود درنظردارم
هوش مصنوعی: تو میتوانی در جمع دوستان به بحث و گفتگو مشغول شوی یا اینکه به تنهایی به آرامش بپردازی؛ اما من مانند شمعی هستم که رنگ و روشناییاش رفته و فقط به خودم فکر میکنم.
چه امکانست خوابم راه پرواز تپش بندد
که از ننگ فسردنها به بالین نیز پر دارم
هوش مصنوعی: این عبارت به این معناست که چگونه ممکن است خواب من مانع پرواز تپش قلبم شود، در حالی که از شرم و ننگ از جدایی یا شکست، حتی در مکان خوابم هم اضطراب دارم.
مجو برگ نشاط از طینت کلفت سرشت من
کف خاکم غبار از هر چه خواهی بیشتر دارم
هوش مصنوعی: به دنبال خوشی و شادابی در من نباش، زیرا من از خاک و خمیرهای سخت ساخته شدهام. من از هر چیزی که بخواهی، بیشتر از آن را دارم.
نفس دزدیدنم شور دو عالم در قفس دارد
عنان وحشت کهسار در ضبط شرر دارم
هوش مصنوعی: من با دزدی نفس خود، شور و هیجان دو جهان را در قفس احساس میکنم. وحشت کوهستان در کنترل من است و آتش شادی را در دل دارم.
تلاطم دستگاه شوخی موجم نمیگردد
محیط حیرتم آبی که دارم در گهر دارم
هوش مصنوعی: هیچکدام از شرایط و مشکلات نمیتوانند بر من تأثیر بگذارند. حیرت و شگفتیام مانند آبی است که در دل سنگی به نام گهر (گنج) نهفته است.
توانم جستن از دام فریبی اینچنین بیدل
چو شبنم گر بجای گام من هم چشم بردارم
هوش مصنوعی: من میتوانم از دام این ترفند فریبنده فرار کنم، مانند شبنم که اگر جای پای من را ببینید، چشمهای خود را نیز برمیدارم.

بیدل دهلوی