گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۳۷

به هوس چون پر طاووس چمنها دارم
داغ صد رنگ خیالم چقدر بیکارم
بلبل من به نفس شور بهاری دارد
می‌توان غنچه صفت چیدگل از منقارم
معنی موی میان تو خیالم نشکافت
عمرها شد چو صدا درگره این تارم
قید احباب به راهم نکشد دام فریب
خار پا تیزتر از شعله‌کشد رفتارم
ناله‌ها گرد پرافشانی اجزای منند
تا بدانی‌که ز هستی چقدر بیزارم
جسم خاکی‌گره رشته پروازم نیست
ناله‌ای صرف نیستان تأمل دارم
عدم آماده‌تر ازکاغذ آتش زده‌ام
شرری چند به خاکستر خود می‌بارم
سوختن چون پر پروانه‌ام انجام وفاست
بر رگ شمع تنیده است نفس زنارم
موی چینی به توانایی من می‌خندد
چه خیالست به این ضعف صدا بردارم
چند چون شمع عرق‌ ریز نمو باید پست
کاش این برق حیا آب‌کند یکبارم
از تنک مایگی طاقت اظهار مپرس
اشکم اما نفتاده‌ست به مژگان کارم
بیدل از حادثه‌کارم به تپیدن نکشد
موج رنگم نرسانید شکست آزارم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

به هوس چون پر طاووس چمنها دارم
داغ صد رنگ خیالم چقدر بیکارم
هوش مصنوعی: من همچون طاووسی که در پی چمن‌هاست، به آرزوهای دل‌انگیز و زیبا فکر می‌کنم، اما در عین حال از درون گرفتار خیال‌های رنگارنگ و داغی هستم که نشان‌دهنده بی‌حوصلگی و بی‌کاری من است.
بلبل من به نفس شور بهاری دارد
می‌توان غنچه صفت چیدگل از منقارم
هوش مصنوعی: پرنده‌ی آوازخوان من، نفسش پر از هیجان بهار است و می‌تواند با نوک خود، مانند غنچه‌ای شکفتنی، گل‌های زیبایی را بچیند.
معنی موی میان تو خیالم نشکافت
عمرها شد چو صدا درگره این تارم
هوش مصنوعی: موهای میان تو، به ذهنم نیامده و ذهنم را مشغول کرده است. انگار سال‌هاست که صدای این گره در تارهای زندگی‌ام پیچیده شده است.
قید احباب به راهم نکشد دام فریب
خار پا تیزتر از شعله‌کشد رفتارم
هوش مصنوعی: دوست‌ها نمی‌توانند مرا در مسیر زندگی متوقف کنند؛ چون من با اراده‌ای قوی‌تر و سریع‌تر از آتش، رفتار می‌کنم.
ناله‌ها گرد پرافشانی اجزای منند
تا بدانی‌که ز هستی چقدر بیزارم
هوش مصنوعی: زاری‌ها و ناله‌هایی که از من به گوش می‌رسد، نشان‌دهنده‌ی این است که چقدر از زندگی و وجود خودم بیزارم.
جسم خاکی‌گره رشته پروازم نیست
ناله‌ای صرف نیستان تأمل دارم
هوش مصنوعی: بدن مادی من مانع رشد و تعالی من نیست؛ من تنها در حالتی از تفکر و تأمل قرار دارم که به تدریج به مراتب بالاتری می‌اندیشم.
عدم آماده‌تر ازکاغذ آتش زده‌ام
شرری چند به خاکستر خود می‌بارم
هوش مصنوعی: من در حالتی از عدم، مانند کاغذی که آتش گرفته، آماده‌ام و چند شعله کوچک به خاکستر خود می‌ریزم.
سوختن چون پر پروانه‌ام انجام وفاست
بر رگ شمع تنیده است نفس زنارم
هوش مصنوعی: من به مانند پروانه‌ای سوخته‌ام که عشق و وفاداری‌ام را نشان می‌دهد، زندگی‌ام به نفس شمعی پیوند خورده است.
موی چینی به توانایی من می‌خندد
چه خیالست به این ضعف صدا بردارم
هوش مصنوعی: موهای زیبا و لطیف او به توانایی من می‌خندند و چه ساده‌لوحانه است که بخواهم به این ضعف، صوتی را بلند کنم.
چند چون شمع عرق‌ ریز نمو باید پست
کاش این برق حیا آب‌کند یکبارم
هوش مصنوعی: چند بار باید مانند شمع عرق بریزم و در آرامش خودم را فدای دیگران کنم؟ ای کاش یک بار آن برق حیا که در دل دارم، به من کمک کند تا از این وضعیت رها شوم.
از تنک مایگی طاقت اظهار مپرس
اشکم اما نفتاده‌ست به مژگان کارم
هوش مصنوعی: از کم‌طاقتی و ضعف من نپرس، چون اشک‌هایم ریخته نشده و کار من به مژه‌های من نرسیده است.
بیدل از حادثه‌کارم به تپیدن نکشد
موج رنگم نرسانید شکست آزارم
هوش مصنوعی: من از اتفاقات و حوادثی که بر من می‌گذرد، به شدت تأثیر پذیرفته‌ام و در درونم تلاطم و نوسانی ایجاد شده است. اما برعکس، رنگ و حال و روزم به شکلی نیست که نشان دهد از این آزار و رنج گسسته‌ام.