گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۳

هم آبله هم چشم پر آب است دل ما
پیمانهٔ صد رنگ شراب است دل ما
غافل نتوان بود ازین منتخب راز
هشدارکه یک نقطه‌کتاب است دل ما
باغی‌که بهارش همه سنگ است دل اوست
دشتی‌که غبارش همه آب است دل ما
ما خاک ز جا بردهٔ سیلاب جنونیم
سرمایهٔ صدخانه خراب است دل ما
پیراهن ما کسوت عریانی دریاست
یک پرده تنکتر ز حباب است دل ما
در بزم‌وصالت‌که حیا جام به‌دست است
گر آب شود بادهٔ ناب است دل ما
منظوربتان هرکه‌شود حسرتش از ماست
یار آینه می‌بیند وآب است دل ما
تا آینه باقی‌ست همان‌عکس جمال است
ای یأس خروشی‌که نقاب است دل ما
تا چشم‌گشودیم به خویش آینه دیدیم
دریاب‌که تعبیر چه خواب است دل ما
ای آه اثر باخته آتش نفسی چند
خون شوکه زدست توکباب است دل ما
یارب نکشد خجلت محرومی دیدار
عمری‌ست‌که آیینه خطاب است دل ما
آیینه همان چشمهٔ توفان خیالی‌ست
بیدل چه توان‌کرد سراب است دل ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هم آبله هم چشم پر آب است دل ما
پیمانهٔ صد رنگ شراب است دل ما
هوش مصنوعی: دل ما پر از احساسات مختلف است؛ گاهی غم و اندوه مثل آبله، و گاهی شوق و خوشحالی مانند چشم پرآب. دل ما همچون ظرفی است که رنگ‌ها و طعم‌های متنوعی از عشق و زندگی را در خود دارد.
غافل نتوان بود ازین منتخب راز
هشدارکه یک نقطه‌کتاب است دل ما
هوش مصنوعی: نمی‌توان از این راز آگاهانه غافل بود که دل ما تنها یک نقطه از کتابی بزرگ است که باید به آن توجه کنیم.
باغی‌که بهارش همه سنگ است دل اوست
دشتی‌که غبارش همه آب است دل ما
هوش مصنوعی: باغی که در بهارش فقط سنگ وجود دارد، نماد دل اوست و دشت‌ دیگری که فقط غبارش آب است، نماد دل ماست.
ما خاک ز جا بردهٔ سیلاب جنونیم
سرمایهٔ صدخانه خراب است دل ما
هوش مصنوعی: ما مانند گرد و غبار هستیم که توسط طوفان دیوانگی از جای خود جابه‌جا شده‌ایم و دل ما، همچون سرمایه‌ای بی‌فایده، در میان ویرانه‌های صد خانه نابود شده است.
پیراهن ما کسوت عریانی دریاست
یک پرده تنکتر ز حباب است دل ما
هوش مصنوعی: پیراهن ما نشانه‌ای از عریانی و خلوص دریا است و دل ما به لطافت و نرمی حبابی می‌ماند.
در بزم‌وصالت‌که حیا جام به‌دست است
گر آب شود بادهٔ ناب است دل ما
هوش مصنوعی: در جشن وصال تو، وقتی که حیا به دست می‌آید، اگر باده‌ ناب به آب تبدیل شود، دل ما همچنان شاد و سرزنده است.
منظوربتان هرکه‌شود حسرتش از ماست
یار آینه می‌بیند وآب است دل ما
هوش مصنوعی: هر کسی که بخواهد به عشق ما دست یابد، حسرتش بر دل ما خواهد بود، چون عشق ما مانند آینه‌ای است که تصویر واضحی از دل ما را نشان می‌دهد، اما دل ما همچنان درگیر آب و ناپایداری است.
تا آینه باقی‌ست همان‌عکس جمال است
ای یأس خروشی‌که نقاب است دل ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که آینه وجود دارد، تصویر زیبایی همچنان در آن نمایان است. ای ناامیدی، تو فقط یک پوشش هستی که بر دل ما سایه انداخته.
تا چشم‌گشودیم به خویش آینه دیدیم
دریاب‌که تعبیر چه خواب است دل ما
هوش مصنوعی: وقتی به دنیا آمدیم، به خودمان نگاه کردیم و خود را در آینه دیدیم. باید درک کنی که چه چیزی بیانگر خواب ماست و دل ما چه احساسی دارد.
ای آه اثر باخته آتش نفسی چند
خون شوکه زدست توکباب است دل ما
هوش مصنوعی: ای آه، تو که دیگر به اندازهٔ کافی تأثیر خود را از دست داده‌ای، چند بار دیگر می‌خواهی آه بکشی؟ دل ما به اندازه‌ای آسیب دیده که مثل کباب در آتش می‌سوزد.
یارب نکشد خجلت محرومی دیدار
عمری‌ست‌که آیینه خطاب است دل ما
هوش مصنوعی: خداوندا، نکند که شرم و عذاب دوری از محبوب، این عمر طولانی را که دل ما همچون آینه است به تباهی بکشاند.
آیینه همان چشمهٔ توفان خیالی‌ست
بیدل چه توان‌کرد سراب است دل ما
هوش مصنوعی: آیینه نشان‌دهندهٔ تخیلات و افکار آشفتهٔ توست. بیدل، ما چه‌کار می‌توانیم بکنیم وقتی که دل‌مان مثل یک سراب است و حقیقتی ندارد؟

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۱۳ به خوانش عندلیب