گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۲

آیینهٔ چندین تب وتاب است دل ما
چون د‌اغ جنون شعله نقاب است دل ما
عمری‌ست‌که چون آینه در بزم خیالت
حیرت نگه یک مژه خواب است دل ما
ماییم و همین موج فریب نفسی چند
سرچشمهٔ مگویید سراب است دل ما
پیمانهٔ ما پر شود آندم‌که ببالیم
در بزم تو هم ظرف حباب است دل ما
آتش زن ونظارة بیتابی ماکن
جزسوختن آخربه چه باب است دل ما
لعل تو به حرف آمد و دادیم دل ازدست
یعنی به سؤ‌ال تو جواب است دل ما
ما جرعه‌کش ساغر سرشارگدازیم
شبنم صفت از عا‌لم آب است دل ما
تا چیست سرانجام شمار نفس آخر
عمریست‌که درپای حساب است دل ما
حسرت ثمرکوشش بی‌حاصل خویشیم
ازبس‌که نفس سوخت‌کباب است دل ما
دریا به حبابی چقدر جلوه فروشد
آیینهٔ وصلیم و حجاب است دل ما
صد سنگ شد آیینه وصد قطره‌گهربست
افسوس همان خانه خر‌اب است دل ما
تا جنبش تار نفس افسانه طراز است
بیدل به‌کمند رگ خواب است دل ما

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آیینهٔ چندین تب وتاب است دل ما
چون د‌اغ جنون شعله نقاب است دل ما
هوش مصنوعی: دل ما مانند آینه‌ای است که پر از تلاطم و هیجان است، همانند آتش سوزانی که در پشت نقابی پنهان شده است.
عمری‌ست‌که چون آینه در بزم خیالت
حیرت نگه یک مژه خواب است دل ما
هوش مصنوعی: سال‌هاست که دل ما به زیبایی خیال تو خیره شده و در حسرت یک لحظه از آن درنگ می‌کند، گویی خواب عمیق و حیرت‌زده‌ای در دنیای عشق تو گرفتار آمده‌ایم.
ماییم و همین موج فریب نفسی چند
سرچشمهٔ مگویید سراب است دل ما
هوش مصنوعی: ما در این دنیا تنها با همین وسوسه‌های نفس خود رو به رو هستیم، و نباید به دل خود که همچون سرابی است، اعتماد کنیم.
پیمانهٔ ما پر شود آندم‌که ببالیم
در بزم تو هم ظرف حباب است دل ما
هوش مصنوعی: دل ما وقتی پر از عشق و شادی می‌شود که در جشن و مجالس تو حضور داشته باشیم، زیرا در آنجا، مثل حباب‌های درون یک ظرف، احساس خوشی و سرور را تجربه می‌کنیم.
آتش زن ونظارة بیتابی ماکن
جزسوختن آخربه چه باب است دل ما
هوش مصنوعی: آتش زدن و تماشا کردن این همه بی‌تابی ما چه فایده‌ای دارد؟ جز اینکه در نهایت، دل ما فقط در آتش سوختن می‌ماند.
لعل تو به حرف آمد و دادیم دل ازدست
یعنی به سؤ‌ال تو جواب است دل ما
هوش مصنوعی: لب‌های سرخ تو صحبت کردند و دل ما را به باد دادند، یعنی پاسخ سؤالت تو، دل ماست.
ما جرعه‌کش ساغر سرشارگدازیم
شبنم صفت از عا‌لم آب است دل ما
هوش مصنوعی: ما به گونه‌ای عاشقانه و شیدا هستیم که گویی از جامی پر محبت می‌نوشیم. دل ما مانند شبنمی نرم و لطیف، از دنیای آب و زیبایی‌هایش نشأت می‌گیرد.
تا چیست سرانجام شمار نفس آخر
عمریست‌که درپای حساب است دل ما
هوش مصنوعی: تا کی باید منتظر باشیم تا نتیجه‌ی آخرین نفس‌هامان مشخص شود؟ سال‌هاست که دل ما در حال حساب‌گری است.
حسرت ثمرکوشش بی‌حاصل خویشیم
ازبس‌که نفس سوخت‌کباب است دل ما
هوش مصنوعی: ما از اینکه تلاش‌هایمان بی‌ثمر بوده حسرت می‌خوریم و به خاطر زحماتی که کشیده‌ایم، دل‌مان آتش گرفته و به مانند کباب سوخته است.
دریا به حبابی چقدر جلوه فروشد
آیینهٔ وصلیم و حجاب است دل ما
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و فریبندگی دنیا و ظواهر آن اشاره می‌کند. دریا که نماد وسیع و عمیق واقعیت‌هاست، در مقابل حبابی که نشانه زودگذر بودن چیزهای ظاهری است، به نظر می‌رسد محو می‌شود. این نشان می‌دهد که ارتباط ما با حقیقت و عشق عمیق، تحت تأثیر حجاب‌ها و موانعی که دلمان به وجود می‌آورد، قرار گرفته است. در واقع، دل ما مانند مانعی عمل می‌کند که ما را از درک واقعی و عمیق وصال باز می‌دارد.
صد سنگ شد آیینه وصد قطره‌گهربست
افسوس همان خانه خر‌اب است دل ما
هوش مصنوعی: دل ما با وجود تغییرات و زیبایی‌های ظاهری، هنوز در همان وضعیت خراب و ویران باقی مانده است. حتی اگر چیزهای زیادی تغییر کرده باشند، درد و اندوه درون ما هنوز پابرجاست.
تا جنبش تار نفس افسانه طراز است
بیدل به‌کمند رگ خواب است دل ما
هوش مصنوعی: دل ما در دام احساسات پیچیده و متناقضی گرفتار است که هر لحظه به طرفی می‌کشاندش. این کشش و جنبش احساسات، همچون داستانی افسانه‌ای است که ما را به سمت خود می‌کشاند و به نوعی بر ما تسلط دارد.