غزل شمارهٔ ۲۱۲۱
ز خودداری چو موج گوهر آخر سنگ گردیدم
فراهم آمدم چندانکه بر خود تنگ گردیدم
خموشی هم به ساز شرم مطلب برنمیآید
نوا بر سرمه بستم بسکه بیآهنگ گردیدم
به غفلت وانمودم جوهر اسرار امکان را
جهان آیینه پیدا کرد تا من رنگ گردیدم
به عرض قابلیت گفتم اقبالیکنم حاصل
سزاوار فشار دیدههای تنگ گردیدم
فراهم کردن اضداد ربط عافیت دارد
جهان بر صلح زد تا دستگاه جنگگردیدم
ندانم از که خواهد یأس داد ناشناسایی
که من از خانه دور از خود به صد فرسنگ گردیدم
به هر بیدستوپایی سعی همت کارها دارد
بنای هر که از خود رفت من چون رنگ گردیدم
به قید لفظ بودم عمرها بیگانهٔ معنی
کم میناگرفتم با پری همسنگگردیدم
به پیری هم وفایی ناله نپسندید سازم را
نی این بزم بودم تا خمیدم چنگ گردیدم
به هر واماندگی ممنون چندین طاقتم بیدل
که چون پرگار گرد خود به پای لنگ گردیدم
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز خودداری چو موج گوهر آخر سنگ گردیدم
فراهم آمدم چندانکه بر خود تنگ گردیدم
هوش مصنوعی: به خاطر کنترل و خودداری، مانند موجی شفاف و باارزش به سنگ تبدیل شدم. به قدری در خودم جمع شدم و محدود شدم که به تدریج بر خودم سخت و تنگ شدم.
خموشی هم به ساز شرم مطلب برنمیآید
نوا بر سرمه بستم بسکه بیآهنگ گردیدم
هوش مصنوعی: سکوت من هم موزون و زیبا نیست، چون شرم را نمیتوان به درستی بیان کرد. من به حدی در تنهایی و بیاحساسی فرو رفتهام که دیگر هیچ صدایی در من نمیتروید.
به غفلت وانمودم جوهر اسرار امکان را
جهان آیینه پیدا کرد تا من رنگ گردیدم
هوش مصنوعی: به طور ناخودآگاه وانمود کردم که رازهای وجود را درک کردهام و به همین دلیل، جهان مانند آینهای روشن شد و من به رنگ و تصویر در آمدم.
به عرض قابلیت گفتم اقبالیکنم حاصل
سزاوار فشار دیدههای تنگ گردیدم
هوش مصنوعی: به من بگو چقدر توانایی دارم، اما برای رسیدن به موفقیت، باید تلاش کنم. احساس کردم که مشکلات و فشارهایی که پشت سر گذاشتم، مرا به سمت هدفم پیش میبرد.
فراهم کردن اضداد ربط عافیت دارد
جهان بر صلح زد تا دستگاه جنگگردیدم
هوش مصنوعی: پرکردن فاصلهها و تضادها باعث ایجاد آرامش میشود. من برای جلوگیری از جنگ، تمام تلاش خود را به کار بستم و در پی ایجاد صلح هستم.
ندانم از که خواهد یأس داد ناشناسایی
که من از خانه دور از خود به صد فرسنگ گردیدم
هوش مصنوعی: نمیدانم چه کسی باعث ناامیدی من شده است، کسی که من را از خانهام دورتر از صد فرسنگ کرده است.
به هر بیدستوپایی سعی همت کارها دارد
بنای هر که از خود رفت من چون رنگ گردیدم
هوش مصنوعی: هر کسی که هیچگونه توانایی یا قدرتی ندارد، تلاش و همت خود را در کارها به کار میگیرد. اما من وقتی از خودم فاصله گرفتم و بیهویت شدم، مانند رنگی محو و ناپدید گشتم.
به قید لفظ بودم عمرها بیگانهٔ معنی
کم میناگرفتم با پری همسنگگردیدم
هوش مصنوعی: من سالها به حفظ و یادگیری واژهها پرداختم، اما معنی و مفهوم واقعی را درک نکردم. در این راه، به جایی رسیدم که با زیبایی و ظرافت آمیخته شدم.
به پیری هم وفایی ناله نپسندید سازم را
نی این بزم بودم تا خمیدم چنگ گردیدم
هوش مصنوعی: هرچند که به پیری نزدیک میشوم، عشق و احساساتم را فراموش نکردهام و همچنان به زندگی و خوشی ادامه میدهم. من در این جشن و سرور بودم تا زمانی که خمیده و پیر شدم.
به هر واماندگی ممنون چندین طاقتم بیدل
که چون پرگار گرد خود به پای لنگ گردیدم
هوش مصنوعی: به هر نوع ناکامی و زحمت، باید سپاسگزار باشم، زیرا مانند یک پرگار که دور خودش میچرخد، به خاطر ناتوانیام در حرکت، در جای خود میمانم و احساس عدم پیشرفت میکنم.