اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درین گلشن نه بویی دیدم و نی رنگ فهمیدم
چو شبنم حیرتی گل کردم و آیینه خندیدم
هوش مصنوعی: در این باغ نه بویی از گلها احساس کردم و نه رنگی را شناختم. مانند شبنم، دچار حیرت شدهام و آنگاه که به خودم نگاه کردم، در آینه لبخند زدم.
گشود از نفی خویشم پردهٔ اثبات بیرنگی
پری در جلوه آمد تا شکست شیشه نالیدم
هوش مصنوعی: از خودم فاصله گرفتم و در جستجوی حقیقت بیرنگی، زیباییای را کشف کردم که در آن، احساس شکست و اندوه را به نمایش گذاشت.
ز موهومی به دل راهی نبردم آه محرومی
شدم عکس و برون خانهٔ آیینه خوابیدم
هوش مصنوعی: از خیال و وهم دل خود را دور نگه داشتم و با اندوهی ناشی از محرومیت مواجه شدم. در همین حال، تصویر و انعکاسی از خود را در آینه خانه مشاهده کردم که در عالم خواب به سر میبرد.
تحیر پیشم آمد ای سرشک از یاد دیداری
تو راهی باش من بر جوهر آیینه پیچیدم
هوش مصنوعی: حیرت و شگفتی بر من چیره شده است، ای اشک که به یاد ملاقات با تو بر من نازل شدهای. من به واسطهٔ زیبایی و جلال تو، در دنیای خود غرق شدهام و خود را در آینهٔ وجودم میبینم.
چو صبح از برگ ساز بیکسیهایم چه میپرسی
غباری داشتم بر روی زخم خویش پاشیدم
هوش مصنوعی: زمانی که صبح به من مینگری، از تنهاییام چه میپرسی؟ من بر زخمهای خود، غباری پاشیدهام.
خوشا آیینهداریهای عرض ناز معشوقان
بهارش گل نشان بود و من از خود رنگ پیچیدم
هوش مصنوعی: معشوقان در بهار خود زیبایی و زیباییهایی دارند که مانند گلهای تازه و خوشبو هستند، اما من از درون خود رنگ و حالتی پیچیده و متفاوت دارم.
درین محفل که خجلتمایه است اسباب پیدایی
چو اشک از چهرهٔ هستی عرقواری تراویدم
هوش مصنوعی: در این جمع که مایهٔ شرمندگی است، به گونهای ظاهر شدم که مانند اشک از چهرهٔ وجودم، عرق و رطوبت میریزد.
غبارم داشت سطری چند تحریر پریشانی
به مهر گردباد امروز مکتوبش رسانیدم
هوش مصنوعی: غبار من چند سطری از پریشانی را نوشته و به مهر گردباد امروز تحویل دادم.
ز چندین پیرهن بر قامت موزون عریانی
لباس عافیت چسبان ندیدم چشم پوشیدم
هوش مصنوعی: از میان خیلی پیرهنها، هیچگاه بر تن موزون خودم عریانی پیدا نکردم که لباس آرامش را به من بچسباند، بنابراین چشم بر آن بستم.
مرا از وهم عقبا سخت میترسانی ای واعظ
به این تمهید اگر مردی برآر از ملک امّیدم
هوش مصنوعی: ای واعظ، تو با این روشها من را به شدت از عاقبت کار میترسانی، اما اگر واقعاً مردی، امید من را از این دنیای پر از ترس و نگرانی برآور.
ز فرق و امتیاز کعبه و دیرم چه میپرسی
اسیر عشق بودم هر چه پیش آمد پرستیدم
هوش مصنوعی: از تو چه پرسشهایی درباره تفاوت کعبه و معبد دارم؟ من در عشق اسیر بودم و هر چیزی که پیش آمد، آن را پرستیدم.
خموشی در فضای دل صفا میپرورد بیدل
غباری داشت گفتوگو نفس در خویش دزدیدم
هوش مصنوعی: سکوت و آرامش در دل، حس خوبی را پرورش میدهد، وقتی دلی غرق در غبار جملههاست، من به آرامی و بدون اینکه کسی متوجه شود، نفسم را در درونم پنهان کردم.
حاشیه ها
1395/08/16 23:11
رضا رضایی
آیینه داربهای به نظر درست نمیاد آیینه داریهای شاید جایگزین ورست تری باشه
1396/05/09 21:08
عمر شیردل
بیت یازدهم ، مصرع اول ، چنین اصلاح گردد :
ز فرق و امتیاز کعبه و دیرم چه می پرسی
1399/09/28 09:11
محمد هارون صادقی
با تشکر از ابراز نظر برادر گرامی آقای شیردل ... نظر اصلاحی تان قابل تعمق است شاید دوستان دیگر نیز نظریاتی داشته باشند. اما به نظر من که گاه گاهی به این سایت وزین و دوستداشتنی سر میزنم. میخواهم بگویم اگر حرف « و » میان امتیاز و کعبه برداشته شود، باید حرف « و » بعدی که میان فرق و امتیاز است نیز برداشته شود. .... معلومدار است که اگر چنین که گفتم انجام شود شعر از وزن خود برآمده ناقص میشود. پس به نتیجه میرسم که حضرت ابوالمعانی بیدل کلمات را چنان سنجیده چیده که با کمبود شان کاستی ها آشکار میشود. حرف دوم اینکه هرگاه خواننده احساس کند که با داشتن حرف « و» معنی بعید قرار میگیرد نظر من اینست که فرق و امتیاز و کعبه و دیر هریک در معنای مستقل خویش از متیاز معنی منحصر به فرد خود برخورداند..... از اینکه توضیحات بیشتر در قالب نوشتاری هدف را بعید نسازد اکتفاء میکنم.....