گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۱۱

نالهٔ عجز نوای لب خاموش خودم
نشئهٔ شوقم و درد می بیجوش خودم
بحر جولانگه بیباکی و من همچو حباب
در شکنج قفس از وضع ادب‌ کوش خودم
گریه توفانکدهٔ عالم آبی دگر است
بی‌رخت درخور هر اشک قدح نوش خودم
چشم پوشیده به خود همچو حبابم نظری‌ست
مژه ‌گر باز کنم خواب فراموش خودم
خجلت غیرت ازین بیش چه خواهد بودن
عالم افسانه و من پنبه کش ‌گوش خودم
ای بسا سعی عروجی‌ که دلیل پستی است
همچو صهبا به زمین ریخته ی جوش خودم
درخور حفظ ادب خلوت وصلست اینجا
من جنون حوصله از وسعت آغوش خودم
چه خیالست‌ کشم حسرت دیگر چو حباب
من‌ که از بار نفس آبلهٔ دوش خودم
بیدل از فکر غم و عیش ‌گذشتن دارد
امشبی دارم و فرصت شمر دوش خودم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نالهٔ عجز نوای لب خاموش خودم
نشئهٔ شوقم و درد می بیجوش خودم
هوش مصنوعی: ناله و فریاد من از ناتوانی، صدای بی‌صدایی من است که نشانهٔ شوق و هم‌زمانی دردهایم است.
بحر جولانگه بیباکی و من همچو حباب
در شکنج قفس از وضع ادب‌ کوش خودم
هوش مصنوعی: دریا مکانی پرجنب و جوش و بی‌پرواست و من مانند حبابی در تنگناهای قفس، سعی در رعایت ادب و حرمت دارم.
گریه توفانکدهٔ عالم آبی دگر است
بی‌رخت درخور هر اشک قدح نوش خودم
هوش مصنوعی: گریه‌ات مانند طوفانی است که تمام دنیا را تحت تأثیر قرار می‌دهد و دیگر هیچ آبی نیست که با آن اشک‌های تو را شستشو دهد. بی‌روی تو، هیچ دل‌مشغولی نمی‌تواند اشک‌های من را تسکین دهد.
چشم پوشیده به خود همچو حبابم نظری‌ست
مژه ‌گر باز کنم خواب فراموش خودم
هوش مصنوعی: من مثل حبابی هستم که چشم‌هایم را به خودم بسته‌ام، و اگر مژگانم را باز کنم، خواب فراموشی که در آن هستم، به یادم می‌آید.
خجلت غیرت ازین بیش چه خواهد بودن
عالم افسانه و من پنبه کش ‌گوش خودم
هوش مصنوعی: شرم و غیرت من از این وضعیت بیشتر چه خواهد بود؟ در حالی که دنیا فقط یک داستان است و من فقط با گوش خودم در برابر آن ایستاده‌ام.
ای بسا سعی عروجی‌ که دلیل پستی است
همچو صهبا به زمین ریخته ی جوش خودم
هوش مصنوعی: بسیاری از تلاش‌ها برای ارتفاع و پیشرفت، ممکن است در واقع نشانه‌ای از ضعف و پایین‌تری باشد، مانند اینکه شرابی که بر اثر جوشیدن به زمین ریخته، نشان‌دهنده‌ی نزول و پایین آمدن است.
درخور حفظ ادب خلوت وصلست اینجا
من جنون حوصله از وسعت آغوش خودم
هوش مصنوعی: در اینجا، حفظ آداب و معنای با هم بودن اهمیت دارد. من به خاطر عشق و وسعت احساساتم، دچار جنون و شوق شده‌ام.
چه خیالست‌ کشم حسرت دیگر چو حباب
من‌ که از بار نفس آبلهٔ دوش خودم
هوش مصنوعی: این بیت به احساس ناامیدی و حسرت اشاره دارد. شاعر به مانند حبابی می‌ماند که در آب نرم و سبک هستند، اما به خاطر بار سنگین نفس و دغدغه‌های زندگی، دچار مشکلات و آسیب‌هایی شده‌اند. او به دنبال آرزوهایی است که ممکن است به دست نیاید و این احساس را با حسرت و اندوه توصیف می‌کند.
بیدل از فکر غم و عیش ‌گذشتن دارد
امشبی دارم و فرصت شمر دوش خودم
هوش مصنوعی: امشب فرصتی دارم تا از اندوه و خوشی‌ها بگذرم و لحظه‌ای را برای خودم در نظر بگیرم.