گنجور

غزل شمارهٔ ۲۱۱۰

صد بیابان جنون آن طرف هوش خودم
اینقدر یاد که کرده‌ست فراموش خودم
ذوق آرایشم از وضع سلامت دور است
چون صدف‌ خسته دل از فکر دُر گوش خودم
حیرت از لذت دیدار توام غافل ‌کرد
چشمهٔ آینه‌ام بیخبر از جوش خودم
انتظار هوس‌ گردن خوبان تا چند
کاش صبحی دمد از موی بناگوش خودم
پرفشان است نفس لیک زخود رستن‌کو
با همه شور جنون در قفس هوش خودم
شمع تصویر من از داغ هم افسرده‌تر است
اینقدر سوختهٔ آتش خاموش خودم
نقد کیفیتم از میکدهٔ یکتایی‌ست
می‌کشم جرعه ز دست تو و مدهوش خودم
عضو عضوم چمن‌آرای پر طاووس است
به خیال تو هزار آینه آغوش خودم
بار دلها نی‌ام از فیض ضعیفی بیدل
همچو تمثال‌کشد آینه بر دوش خودم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صد بیابان جنون آن طرف هوش خودم
اینقدر یاد که کرده‌ست فراموش خودم
هوش مصنوعی: من در دنیای دیوانگی غرق شده‌ام و در این حال، آن‌قدر خود را فراموش کرده‌ام که حتی یادم نمی‌آید چه بر من گذشته است.
ذوق آرایشم از وضع سلامت دور است
چون صدف‌ خسته دل از فکر دُر گوش خودم
هوش مصنوعی: حالت خوشحالی و زیبایی من از سلامتی و وضعیت فعلی‌ام دور است، همان‌طور که صدفی کلافه و غمگین از فکر کردن به مروارید درون خود است.
حیرت از لذت دیدار توام غافل ‌کرد
چشمهٔ آینه‌ام بیخبر از جوش خودم
هوش مصنوعی: شگفتی و لذت از دیدن تو باعث شد که من از خودم و احساساتم غافل شوم و آینه‌ای که درونم است، از جوش و خروش خود بی‌خبر مانده است.
انتظار هوس‌ گردن خوبان تا چند
کاش صبحی دمد از موی بناگوش خودم
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید منتظر بمانم تا عشق و زیبایی دلربا به سراغم بیاید؟ ای کاش روزی فرا برسد که صبحی طلایی از شانه‌های خوشبوی من بتابد.
پرفشان است نفس لیک زخود رستن‌کو
با همه شور جنون در قفس هوش خودم
هوش مصنوعی: نفس من پر از شوق و احساس است، اما چگونه می‌توانم از خودم رهایی یابم در حالی‌که با تمام هیجان و جنونم در قفس عقل خود گرفتارم؟
شمع تصویر من از داغ هم افسرده‌تر است
اینقدر سوختهٔ آتش خاموش خودم
هوش مصنوعی: شمعی که نمایانگر من است، به خاطر سوزش و سوختگی، از خودم هم احساسی غم‌انگیزتر دارد؛ چرا که این آتش خاموش، در وجود من همچنان باقی مانده است.
نقد کیفیتم از میکدهٔ یکتایی‌ست
می‌کشم جرعه ز دست تو و مدهوش خودم
هوش مصنوعی: کیفیت و ارزش زندگی من به یکتایی و منحصر به فردی‌ست که در میکده به دست می‌آورم. جرعه‌ای از شراب تو می‌نوشم و در همین حین غرق در احساس خودم می‌شوم.
عضو عضوم چمن‌آرای پر طاووس است
به خیال تو هزار آینه آغوش خودم
هوش مصنوعی: هر بخشی از من، مانند زینت‌های چمن، به زیبایی پرهای طاووس است و در خیال تو، آغوش من به اندازه هزار آینه نورانی و جذاب است.
بار دلها نی‌ام از فیض ضعیفی بیدل
همچو تمثال‌کشد آینه بر دوش خودم
هوش مصنوعی: دل‌های خسته و ناامید همچون تصویری که در آینه منعکس می‌شود، بار سنگینی را به دوش من می‌آورند. این فشار و غم ناشی از ناتوانی و ضعف در برابر مشکلات زندگی است.

حاشیه ها

1392/08/09 15:11
ناشناس

عالی

1393/11/09 14:02
عبدالکریم(خشنود هروی کهدستانی)

نخست سلام واحترامات بحضور همه کارمندان این سایت بس دلپذیر وپرمحتوی تقدیم است.از زحمات همهء تان دراین زمینه فعالیتهای علمی وفرهنگی بخصوص در بیدل شناسی ابراز امتنان مینمایم.قابل یادآوری میدانم،که بعضی از غزلیات حصرت بیدل(رح)،چون:گفتگو ها دارم امّا،محوتقریر خودم +با همه ایجاد خط،حیران تحریرخودم/از صریرِخامه،افسونی بگوشم خوانده اند+چون رقم،سربرخطِ آواززنجیرخودم/آیهء موهوم حالم،برنمیدارد وضوح+تانفس دارم،نفس پرداز تفسیرخودم/چون سحرپردازشوخی،ازشکستم داده اند+رنگ تاپر میزنم،نقاش تصویرخودم/نفی خویشم،عرض اثبات ست گروامیرسی+چون نفس گرد رمیدنهای نخچیرخودم/درعدم،آنسوی هستی میزنم بالِ هوس+آسمان پردازِآهنگ زمینگیرِ خودم/تاقیامت شغل اوهایم،نداردانقطاع+خوابها میبینم،وسرگرم تعبیرخودم.(تمت).ازردیف مانده است.امید است که درتکاپوی غزلیات دیگراین فیلیسوف مشرق زمین سعی وتلاش بیشتری هموطنان بخرچ دهند.و من الله التوفیق!

1395/07/08 18:10
علی عباسی

لیک زخودرستن کو؟
غزل غزلها
شاهکار بیدل