غزل شمارهٔ ۲۰۹۰
نه تعین نه ناز میرسدم
تا جبین یک نیاز میرسدم
ناز اقبال نارسایی ها
تا به زلف ایاز میرسدم
تا ز خاکسترم اثر پیداست
سوختن بی تو باز میرسدم
تا شوم قابل نم اشکی
دیده تا دل گداز میرسدم
مژدهٔ وصل و بخت من هیهات
این نوا از چه ساز میرسدم
نشئهٔ انتظار یعقوبم
ساغر از چشم باز میرسدم
وارث عبرتم علاجی نیست
از جهان احتراز میرسدم
سوی دنیا نبردهام دستی
گرکنم پا دراز میرسدم
گر همین نفی خویش اثباتست
رنگ نا رفته باز میرسدم
سعی اشکم که دیده تا مژگان
صد نشیب و فراز میرسدم
گر رموز حقیقتم این است
هرکجایم مجاز میرسدم
نرسیدم به هیچ جا بیدل
تا کجا امتیاز میرسدم
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نه تعین نه ناز میرسدم
تا جبین یک نیاز میرسدم
هوش مصنوعی: من نه به خاطر زیبایی و نه به خاطر خاص بودن به تو نزدیک میشوم، بلکه به دلیل یک نیاز درونی به تو میرسam.
ناز اقبال نارسایی ها
تا به زلف ایاز میرسدم
هوش مصنوعی: تا زمانی که مشکلات و نارساییها را پشت سر میگذارم، به آرزوها و زیباییهای خود میرسم.
تا ز خاکسترم اثر پیداست
سوختن بی تو باز میرسدم
هوش مصنوعی: از خاکستر من هنوز نشانههایی باقی مانده است؛ بیتو دوباره احساس سوختن میکنم.
تا شوم قابل نم اشکی
دیده تا دل گداز میرسدم
هوش مصنوعی: من میخواهم به جایی برسم که اشکی از چشمم بریزد تا بتوانم دلسوختهام را تسکین دهم.
مژدهٔ وصل و بخت من هیهات
این نوا از چه ساز میرسدم
هوش مصنوعی: خبر خوشی دربارهٔ وصل و خوشبختی من نمیرسد، نمیدانم این صدا از کجا میآید و چرا به من میرسد.
نشئهٔ انتظار یعقوبم
ساغر از چشم باز میرسدم
هوش مصنوعی: در حال حاضر در حال تجربه یک حس شدید انتظار و longing هستم، که مانند ساغری از چشمم در حال جاری شدن است.
وارث عبرتم علاجی نیست
از جهان احتراز میرسدم
هوش مصنوعی: من که وارث تجربههایم، نمیتوانم از سرنوشت این دنیا فرار کنم و راهی برای نجات ندارم.
سوی دنیا نبردهام دستی
گرکنم پا دراز میرسدم
هوش مصنوعی: من هیچ تلاشی برای به دست آوردن دنیا نکردهام، اما اگر قدمی به جلو بردارم، به آن چیزهایی که میخواهم میرسم.
گر همین نفی خویش اثباتست
رنگ نا رفته باز میرسدم
هوش مصنوعی: اگر همین نفی خودم در واقع نشانهای از وجود است، پس بدون شک به هدف و مقصود خواهش میرسم و به آن دست پیدا میکنم.
سعی اشکم که دیده تا مژگان
صد نشیب و فراز میرسدم
هوش مصنوعی: تلاش میکنم که اشکهایم به گونهای بریزند که از چشمانم تا مژگانم در نوسان باشند و بالا و پایین بروند.
گر رموز حقیقتم این است
هرکجایم مجاز میرسدم
هوش مصنوعی: اگر حقیقت من این است که هر جا باشم به نوعی به واقعیت میرسم، پس معنای واقعی زندگی در هر مکانی وجود دارد.
نرسیدم به هیچ جا بیدل
تا کجا امتیاز میرسدم
هوش مصنوعی: به جایی نرسیدم و هنوز نمیدانم تا چه زمانی باید به دنبال افتخار و تمایز بگردم.