گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۸۱

نفسی چند جدا از نظرت می‌گردم
باز می‌آیم و برگرد سرت می‌گردم
هستی‌ام‌ گرد خرام است چه صحرا و چه باغ
هرکجا مهر تو تابد سحرت می‌گردم
بی‌تو با عالم اسباب چه کار است مرا
موج این بحر به ذوق‌ گهرت می‌گردم
نیست معراج دگر مقصد تسلیم وفا
خاک این مرحله‌ام پی سپرت می‌گردم
نفس خون شده در خلوت دل بار نیافت
محرم رازم و بیرون درت می‌گردم
در میان هیچ نمی‌یابم ازین مجمع وهم
لیک بر هر چه بپیچم‌کمرت می‌گردم
وهم دوری چقدر سحر طراز است‌که من
همعنان تو به‌ذوق خبرت می‌گردم
وصل بیتاب پیام است چه سازم یا رب
پیش خود درهمه‌جا نامه برت می‌گردم
به نمی از عرق شرم غبارم بنشان
که من گم شده دل دربه‌درت می‌گردم
بیدل ازسعی مکن شکوه‌که یک‌گام دگر
پای خوابیدهٔ بی درد سرت می‌گردم

اطلاعات

وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نفسی چند جدا از نظرت می‌گردم
باز می‌آیم و برگرد سرت می‌گردم
هوش مصنوعی: مدتی از تو دور می‌شوم، اما دوباره برمی‌گردم و به دور تو می‌چرخم.
هستی‌ام‌ گرد خرام است چه صحرا و چه باغ
هرکجا مهر تو تابد سحرت می‌گردم
هوش مصنوعی: وجود من به گرداگرد زیبایی و جذابیت تو می‌چرخد، چه در دشت و چه در باغ. هر کجا که عشق و محبت تو بدرخشد، من به سوی آن می‌روم و جادو و سحرت مرا مجذوب می‌کند.
بی‌تو با عالم اسباب چه کار است مرا
موج این بحر به ذوق‌ گهرت می‌گردم
هوش مصنوعی: بدون تو، در دنیای ماده و امور روزمره برایم چه معنایی دارد؟ من به خاطر عشق و زیبایی حضورت، در این دریای زندگی مثل موجی حرکت می‌کنم.
نیست معراج دگر مقصد تسلیم وفا
خاک این مرحله‌ام پی سپرت می‌گردم
هوش مصنوعی: مقصد دیگری برای پرواز و کمال وجود ندارد، هدف من تسلیم و وفاداری به این زمین است. من در این مرحله به سمت تو حرکت می‌کنم.
نفس خون شده در خلوت دل بار نیافت
محرم رازم و بیرون درت می‌گردم
هوش مصنوعی: در دل من، احساسات و دغدغه‌هایم آن‌چنان شدید شده که دیگر نمی‌توانم آنها را پنهان کنم. در حالی که کسی را برای رازهای درونم نمی‌یابم، مدام در کنار در تو قدم می‌زنم و انتظار دارم به من توجه کنی.
در میان هیچ نمی‌یابم ازین مجمع وهم
لیک بر هر چه بپیچم‌کمرت می‌گردم
هوش مصنوعی: در میان عدم و نیستی چیزی نمی‌یابم، اما هر چقدر هم که تلاش کنم و فکری کنم، باز هم به دور خودم می‌گردم و به بن‌بست می‌رسم.
وهم دوری چقدر سحر طراز است‌که من
همعنان تو به‌ذوق خبرت می‌گردم
هوش مصنوعی: این ابراز احساسات نشان می‌دهد که با وجود فاصله و جدایی، تأثیر وجود تو و خبرهایت بر من چنان جذاب و دلنشین است که مرا به سوی خود می‌کشد. من با شوق و اشتیاق به دنبال خبرها و نشانه‌های تو هستم.
وصل بیتاب پیام است چه سازم یا رب
پیش خود درهمه‌جا نامه برت می‌گردم
هوش مصنوعی: دل شیدای من در پی وصل توست، هر جا که می‌روم، یاد تو و نامه‌ات را به همراه دارم. چه کنم که این انتظار و شوق جانکاه است؟
به نمی از عرق شرم غبارم بنشان
که من گم شده دل دربه‌درت می‌گردم
هوش مصنوعی: با قطره‌ای از عرق شرم، غبار احساساتم را بزدای، زیرا من در جست‌وجوی دل گم‌شده‌ام، و به دنبالت می‌گردم.
بیدل ازسعی مکن شکوه‌که یک‌گام دگر
پای خوابیدهٔ بی درد سرت می‌گردم
هوش مصنوعی: بیدل، نگران نباش و شکایت نکن، زیرا من بدون هیچ تلاشی فقط یک قدم دیگر برداشته و به سمت تو می‌آیم، بی‌درد و آرام.

حاشیه ها

1403/05/16 02:08
فاطمه یاوری

که ‌‌‌[من گم‌شده دل] دربه درت میگردم:))

بشدت بیدل‌وار. 

1403/05/16 02:08
فاطمه یاوری

بی تو با عالم اسباب چه‌ کارست مرا؟

موج این بحر به ذوق گهرت میگردم...!