غزل شمارهٔ ۲۰۷۳
گر چراغ ازنفس سوخته بر میکردم
شب هنگامهٔ تشویش سحر میکردم
آرزو در غم نامحرمی فرصت سوخت
کاشکی سیرگریبان شرر میکردم
گرد اوهام رهایی نشکستم هیهات
تا قفس را نفسی بالش پر میکردم
یاد آن دولت بیدارکه در خواب عدم
چشمنگشوده بر آنجلوه نظر میکردم
زان تبسمکه حیا زیر لبش پنهان داشت
چه شناهاکه نه در موجگهر میکردم
آه بیدردی فرصت نپسندید از من
آن قدر جهد که خونی به جگر میکردم
فطرت از جوهر تنزیهکه در طبع من است
آب میشد اگر اظهار هنر میکردم
این بناییکه جهان خمزدهٔ پستی اوست
نردبان داشت اگر زبر و زبر میکردم
امشبم نالهٔ دل اشک فشان پر میزد
چقدر حل معمای شرر میکردم
قدم سعی به جایی نرساندم بیدل
کاش چشمی به نمی آبله تر میکردم
غزل شمارهٔ ۲۰۷۲: از هر طلبی پیش ندامتگلهکردمغزل شمارهٔ ۲۰۷۴: تو میرفتی و من شور قیامت ساز میکردم
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر چراغ ازنفس سوخته بر میکردم
شب هنگامهٔ تشویش سحر میکردم
هوش مصنوعی: اگر چراغی که از نفس من خاموش شده را روشن میکردم، میتوانستم در شبهایی که پر از اضطراب است، صبح را به آرامش برسانم.
آرزو در غم نامحرمی فرصت سوخت
کاشکی سیرگریبان شرر میکردم
هوش مصنوعی: در دل آرزو دارم که در غم نامحرمان، فرصتی پیدا میکردم تا به خودم بپردازم و از زخمهای درونیام بیفزایم. ای کاش میتوانستم با شجاعت بیشتری به این احساسات رسیدگی کنم.
گرد اوهام رهایی نشکستم هیهات
تا قفس را نفسی بالش پر میکردم
هوش مصنوعی: من نتوانستم از دست خیالها و اوهامم خلاص شوم و به هیچ وجه نمیتوانم. تا زمانی که قفس را ترک نکردم، نفس و امیدم را به پرواز درآوردم.
یاد آن دولت بیدارکه در خواب عدم
چشمنگشوده بر آنجلوه نظر میکردم
هوش مصنوعی: به یاد آن زندگی پرنشاط و بیدار هستم که در حالتی از عدم و در خواب، بدون دیدن شواهد آن، به زیباییاش نگاه میکردم.
زان تبسمکه حیا زیر لبش پنهان داشت
چه شناهاکه نه در موجگهر میکردم
هوش مصنوعی: از لبخند او که حیا را زیر آن پنهان کرده بود، چقدر غرق در شعف و خوشحالی شدم، مانند کسی که در دریا غوطهور میشود.
آه بیدردی فرصت نپسندید از من
آن قدر جهد که خونی به جگر میکردم
هوش مصنوعی: ای وای از بیاحساسی! دیگر وقت را از من نگیر، من برای درد و رنجی که در دل دارم، به شدت تلاش کردهام.
فطرت از جوهر تنزیهکه در طبع من است
آب میشد اگر اظهار هنر میکردم
هوش مصنوعی: اگر استعداد و ذات پاک من به نمایش گذاشته میشد، جوهر تنزیه و خلوص وجودم نمایانتر میگشت.
این بناییکه جهان خمزدهٔ پستی اوست
نردبان داشت اگر زبر و زبر میکردم
هوش مصنوعی: این جهانی که از ناامیدی و پستی پر شده است، اگر نردبانی داشت، میتوانستم آن را به سمت بالا ببرم و تغییر دهم.
امشبم نالهٔ دل اشک فشان پر میزد
چقدر حل معمای شرر میکردم
هوش مصنوعی: امشب دل من در حال ناله و اندوه بود و اشکهایم بر زمین میریخت. به دنبال پیدا کردن جواب معمای آتش عشق، تلاشهای زیادی کردم.
قدم سعی به جایی نرساندم بیدل
کاش چشمی به نمی آبله تر میکردم
هوش مصنوعی: من تلاش زیادی کردم ولی به جایی نرسیدم، ای بیدل، کاش میتوانستم نگاهی به عشق بیندازم که مرا به درد بیشتری دچار کند.