گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۶۸

وداع دورگرد عرضهٔ آرام رم کردم
سحر گل کردم و کار دو عالم در دو دم کردم
روا کم دارد اطوارم‌ که گردد در دل رسوا
اگر آهم هوس سر کرد هم در دل علم کردم
وداع حرص راه حاصل آرام وا دارد
عسل گل کرد هر گه ‌کام دل مسرور سم کردم
سحرگه مطلع اسرار آهم در علو آمد
دل آسوده را مردود درگاه الم کردم
هوس مگمار در احکام اعمال الم حاصل
حصول سکهٔ دل کو، طلا و مس درم کردم
دل آواره‌ام طور رم آسوده‌ای دارد
اگر گرد ملال آورد صحرا را ارم کردم
طمع واکرد هرگه راه احرام دل طامع
صدا را در سواد سرمه ‌سردادم ‌عدم کردم
اگر آگاه حالم مرگ هم گردد که رحم آرد
که مردم در ره اما درد دل آواره کم کردم
مآل عمر بیدل داد وهمم داد آسودم
دو دم درس هوسها گرم کردم، سرد هم کردم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وداع دورگرد عرضهٔ آرام رم کردم
سحر گل کردم و کار دو عالم در دو دم کردم
هوش مصنوعی: در وداعی که موجی از غم و آرامش در دل داشتم، در سحرگاه با گل‌ها تعامل داشتم و به سرعت تمام کارهای دنیا را نادیده انگاشتم.
روا کم دارد اطوارم‌ که گردد در دل رسوا
اگر آهم هوس سر کرد هم در دل علم کردم
هوش مصنوعی: من در خواب و خیال خود زندگی می‌کنم و این رفتار من باعث می‌شود که در دل دیگران رسوا شوم. اگر در سینه‌ام آه بلندی برآید، در واقع آگاهی و دانایی‌ام را نشان داده‌ام.
وداع حرص راه حاصل آرام وا دارد
عسل گل کرد هر گه ‌کام دل مسرور سم کردم
هوش مصنوعی: وداع کردن با حرص و آز، موجب می‌شود که به آرامش برسیم. وقتی که با هر بار لذت بردن، مانند عسل شیرین از گل‌ها، دل شاد می‌شود، احساس آرامش بیشتری پیدا می‌کنیم.
سحرگه مطلع اسرار آهم در علو آمد
دل آسوده را مردود درگاه الم کردم
هوش مصنوعی: در صبح زود، رازهای عمیق احساساتم به وضوح نمایان شد و قلب آرامم را از درگاه نگذاشت.
هوس مگمار در احکام اعمال الم حاصل
حصول سکهٔ دل کو، طلا و مس درم کردم
هوش مصنوعی: به دنبال طلا و نقره نباش، چرا که به ارزش واقعی قلب و احساسات خود پی خواهی برد. من به جای جستجوی مانند سکه‌های بی‌ارزش، به معنای عمیق‌تری از زندگی پرداختم.
دل آواره‌ام طور رم آسوده‌ای دارد
اگر گرد ملال آورد صحرا را ارم کردم
هوش مصنوعی: دل پرآشوب من در کمال آرامش است، حتی اگر غم و اندوه از فضا و طبیعت اطرافم بگذرد، باز هم توانسته‌ام با آن کنار بیایم.
طمع واکرد هرگه راه احرام دل طامع
صدا را در سواد سرمه ‌سردادم ‌عدم کردم
هوش مصنوعی: هر وقت که طمع به دل راه پیدا کرد، من صدا را در تاریکی سرمه‌ای خاموش کردم و خود را از وجود آن طمع دور کردم.
اگر آگاه حالم مرگ هم گردد که رحم آرد
که مردم در ره اما درد دل آواره کم کردم
هوش مصنوعی: اگر حال من را بدانند، حتی مرگ هم بر آن‌ها رحم نمی‌آورد؛ چون مردم در راه زندگی گرفتارند و من فقط کمی از درد دلم را کم کرده‌ام.
مآل عمر بیدل داد وهمم داد آسودم
دو دم درس هوسها گرم کردم، سرد هم کردم
هوش مصنوعی: سرانجام زندگی به من آرامش و استراحت داد و به من فرصت داد که دو نفس در لذت‌ها غرق شوم و البته گاه نیز از آن‌ها فاصله بگیرم.