گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۴۲

چنین‌کز گردش چشم تو می‌آید به جان انجم
سزد گر شرم ریزد چون عرق با آسمان انجم
تو هر جا می خرامی نازنینان رفته‌اند از خود
بود خورشید را یکسر غبار کاروان انجم
سر زلفت ز دستم رفت و اشکی ریخت از مژگان
چوشب رفت از نظر عاریست در ضبط عنان انجم
شبی با برق دندان ‌گهر تاب‌ات مقابل شد
هنوز از کهکشان دارد همان خس در دهان انجم
بود بر منظر اوج کمالت نردبان گردون
سزد بر قصر دیوان جلالت پاسبان انجم
چه امکانست سعی دل تپیدن نارسا افتد
من و آهی‌که دارد بی‌تو بر نوک سنان انجم
نیاز آهنگ توفان خیال کیست‌؟ حیرانم
که برهم چید اشک من زمین تا آسمان انجم
جفا خیز است دهر اینجا مروت‌ کو محبت‌ کو
سپهرش دست ظلمست و دل نامهربان انجم
زگردون مایهٔ عشرت طمع دارم و زین غافل
که اینجا هم عنان اشک می‌باشد روان انجم
دماغت سر خوش پرواز وهم است آنقدر ورنه
همان از نارسایی می‌تپد در آشیان انجم
تمیز سعد و نحس دهر بی غفلت نمی‌باشد
همین در شب توان دیدن اگر دارد نشان انجم
مخور بیدل فریب تازگی از محفل امکان
که من عمریست می‌بینم همان چرخ و همان انجم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چنین‌کز گردش چشم تو می‌آید به جان انجم
سزد گر شرم ریزد چون عرق با آسمان انجم
هوش مصنوعی: با توجه به زیبایی و تأثیر چشمان تو، حتی ستاره‌ها در آسمان نیز ممکن است از شرم و خجالت مانند قطرات عرق فرو بریزند.
تو هر جا می خرامی نازنینان رفته‌اند از خود
بود خورشید را یکسر غبار کاروان انجم
هوش مصنوعی: هر کجا که تو قدم بزنی، نازنینان و یاران دیگر رفته‌اند. به طور کامل، نور خورشید هم به خاطر سفر ستاره‌ها، پوشیده و غبارآلود شده است.
سر زلفت ز دستم رفت و اشکی ریخت از مژگان
چوشب رفت از نظر عاریست در ضبط عنان انجم
هوش مصنوعی: موهای زیبای تو از دستم خارج شد و اشکی از چشمانم ریخت. چون نمی‌توانم تو را ببینم، ستاره‌ها هم از کنترل و نظم خارج شده‌اند.
شبی با برق دندان ‌گهر تاب‌ات مقابل شد
هنوز از کهکشان دارد همان خس در دهان انجم
هوش مصنوعی: یک شب، درخشندگی دندان‌های گهربار تو جلوی من نمایان شد و همچنان کهکشان همان‌طور که بود، بر زیبایی تو افزوده است.
بود بر منظر اوج کمالت نردبان گردون
سزد بر قصر دیوان جلالت پاسبان انجم
هوش مصنوعی: نردبان آسمان در برابر عظمت تو قرار دارد و ستاره‌ها به عنوان نگهبانان قصر شکوه تو ایستاده‌اند.
چه امکانست سعی دل تپیدن نارسا افتد
من و آهی‌که دارد بی‌تو بر نوک سنان انجم
هوش مصنوعی: این مصراع به نوعی از ناامیدی و احساسات عمیق اشاره دارد. تصویر می‌کند که تلاش و کوشش دل برای تپیدن، ناکافی و ناتوان بوده و بیان می‌کند که در نبود معشوق، آه و ناله‌هایی بر نوک نیزه‌های ستاره‌ها وجود دارد. به طور کلی، احساس تنهایی و اندوهی که در دل فرد حاکم است را به تصویر می‌کشد.
نیاز آهنگ توفان خیال کیست‌؟ حیرانم
که برهم چید اشک من زمین تا آسمان انجم
هوش مصنوعی: کیست که در دلش آرزوی طوفان و تغییراتی بزرگ وجود دارد؟ من در شگفتم که چگونه اشک‌های من به اندازه‌ای زیاد شده که زمین را تا آسمان پر کرده است.
جفا خیز است دهر اینجا مروت‌ کو محبت‌ کو
سپهرش دست ظلمست و دل نامهربان انجم
هوش مصنوعی: زمانه پر از جفا و بی‌رحمی است، جایی برای رفتار دوستانه و محبت نیست. در این دنیا، ظلم بر دل‌ها حاکم است و ستاره‌ها نیز مهربان نیستند.
زگردون مایهٔ عشرت طمع دارم و زین غافل
که اینجا هم عنان اشک می‌باشد روان انجم
هوش مصنوعی: من از آسمان امید به خوشی دارم، ولی غافل از اینکه اینجا هم کنترل اشک‌هایم در دست من نیست و مانند ستاره‌ها جاری می‌شود.
دماغت سر خوش پرواز وهم است آنقدر ورنه
همان از نارسایی می‌تپد در آشیان انجم
هوش مصنوعی: ذهن تو به اندازه‌ای شاد و سرشار از خیال است که گویی در آسمان پرواز می‌کند؛ ولی در حقیقت، همان خواب‌ها و آرزوهای ناواقعی به شدت در دلت تپش دارند و مانند پرنده‌ای در آشیان سردرگم هستند.
تمیز سعد و نحس دهر بی غفلت نمی‌باشد
همین در شب توان دیدن اگر دارد نشان انجم
هوش مصنوعی: تفاوت بین خوشی و بدی روزگار را نمی‌توان بی‌توجهی تشخیص داد، اما اگر شب را نیک ببینی، می‌توانی نشانه‌های ستارگان را مشاهده کنی.
مخور بیدل فریب تازگی از محفل امکان
که من عمریست می‌بینم همان چرخ و همان انجم
هوش مصنوعی: به بیدل گفته می‌شود که فریب جذابیت و تازگی آنچه در دنیای واقعی مشاهده می‌شود را نخور. زیرا من سال‌هاست که تغییرات و تکرارهای همین دنیا را می‌بینم و همه چیز به همان شکل قبلی باقی مانده است.