گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۴

اینقدر نقشی که گل کرد از نهان و فاش ما
صرف رنگی داشت بیرون صدف نقاش ما
جمع دار از امتحان جیب عریانی دلت
دست‌ما خالی‌ترست از کیسهٔ قلا‌ش ما
زین سلیمانی که دارد دستگاه اعتبار
بر هوا یکسر نفس می‌گسترد فراش ما
گرد عبرت در مزار‌ یأس‌ می‌باشد کفن
چشم پوشیدن‌ مگر از ما برد نباش ما
محو دیداریم اما از ادب غافل نه‌ایم
شرم نو‌رست آنچه دارد دیدهٔ خفاش ما
زندگی موضوع اضدادست صلح اینجا کجاست
با نفس باقیست تا قطع نفس پرخاش ما
از جبین تا نقش پا بستیم آیین عرق
این چراغان کرد آخر غفلت عیاش ما
بیدل این دیگ خیال از خام‌جوشی‌ها پُر است
شش جهت آتش زنی تا پخته گردد آش ما

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اینقدر نقشی که گل کرد از نهان و فاش ما
صرف رنگی داشت بیرون صدف نقاش ما
هوش مصنوعی: اینقدر زیبایی و شکوه در نقشی که گل از درون خودش به نمایش گذاشته است وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی هنری است که در کار نقاش ما نهفته است. همه‌ی این زیبایی‌ها تنها دلیلی بر استعداد و هنرمندی اوست.
جمع دار از امتحان جیب عریانی دلت
دست‌ما خالی‌ترست از کیسهٔ قلا‌ش ما
هوش مصنوعی: جیب خالی تو را از امتحان جمع کن، زیرا دل خالی‌تری در دست ماست که از کیسه ما هم تهی‌تر است.
زین سلیمانی که دارد دستگاه اعتبار
بر هوا یکسر نفس می‌گسترد فراش ما
هوش مصنوعی: از این پیرمرد با شکوه که مقام و اعتبارش به بالای آسمان‌ها می‌رسد، جا دارد که با تمام وجود در خدمت او باشیم و تلاش کنیم.
گرد عبرت در مزار‌ یأس‌ می‌باشد کفن
چشم پوشیدن‌ مگر از ما برد نباش ما
هوش مصنوعی: این شعر اشاره به گذراندن لحظات سخت و ناامیدی دارد. در آن به تلخی اشاره می‌شود و بیان می‌کند که تنها با نادیده گرفتن مشکلات و عدم تسلیم، می‌توانیم از آن‌ها عبور کنیم و به زندگی ادامه دهیم. در واقع، تنها با دیدگاه مثبت و تلاش می‌توان بر ناامیدی غلبه کرد.
محو دیداریم اما از ادب غافل نه‌ایم
شرم نو‌رست آنچه دارد دیدهٔ خفاش ما
هوش مصنوعی: ما مجذوب دیدار هستیم ولی از ادب و احترام غافل نیستیم، مانند خفاشی که به خاطر شرم و حیا، چشمانش را می‌بندد.
زندگی موضوع اضدادست صلح اینجا کجاست
با نفس باقیست تا قطع نفس پرخاش ما
هوش مصنوعی: زندگی پر از تضادهاست. در اینجا آرامش کجاست؟ تا زمانی که نفس کشیدن ادامه دارد، ما باید با درگیری‌های درونیمان مقابله کنیم.
از جبین تا نقش پا بستیم آیین عرق
این چراغان کرد آخر غفلت عیاش ما
هوش مصنوعی: از پیشانی تا کف پا، ما قوانین خاصی را رعایت کردیم. در نهایت، به خاطر بی‌توجهی و خوشگذرانی ما، این مراسم جشن و شادمانی به وجود آمد.
بیدل این دیگ خیال از خام‌جوشی‌ها پُر است
شش جهت آتش زنی تا پخته گردد آش ما
هوش مصنوعی: بیدل بیان می‌کند که در ذهنش پر از خیال‌های خام و ناپخته است، و او نیاز دارد که در هر شش جهت انرژی و تلاش کند تا بتواند افکار و ایده‌هایش را به شکل درست و قابل استفاده درآورد.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۴ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1395/10/01 22:01
مصطفی پورکریمی

گرد عبرت در مزار‌ یأس‌ می‌باشدکفن
چشم پوشیدن‌ مگر از ما برد نباش م
در مصرع اول این بیت می پاشد صحیح است