گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۳

تا بوی‌گل به رنگ ندوزد لباس ما
عریان‌گذشت زین چمن امید ویاس ما
دل داشت دستگاه دو عالم ولی چه سود
با ما نساخت آینهٔ خودشناس ما
خاکی و سایه‌ای همه‌جا فرش کرده‌ایم
در خانه‌ای که نیست همین بس پلاس ما
آیینهٔ سراب خیالیم چاره نیست
چسزی نموده‌اند به چشم قیاس ما
یاران غنیمتیم به‌هم زین دو دم وقاق
ما شخص فرصتیم بدارند پاس ما
پهلو زدن ز پنبه برآتش قیامت است
هرخشک مغزنیست حریف مساس ما
غیرت نشان پلنگ سواد تجردیم
دل هم رمیده است ز ما از هراس ما
تکلیف بی‌نشانی عشق از هوس جداست
یارب قبول کس نشود التماس ما
از ششجهت ترانهٔ عنقا شنیدنی‌ست
کز بام و منظر دگر افتاد طاس ما
از شبنم سحر سبق شرم برده‌ایم
هستی عرق شد از نفس ناسپاس ما
آیینهٔ دلیم‌کدورت نصیب ماست
کز تاب فرصت نفس است اقتباس ما
مردیم وخاک ما به هواگرد می‌کند
بی‌ربطیی که داشت نرفت از حواس ما
جز زیر پا چو آبله خشتی نچید‌ه‌ایم
دیگرکدام قصر و چه طاق و اساس ما
خال زیاد فرض‌کن و نرد وهم باز
بر هیچ تخته‌ای نفتاده‌ست طاس ما
صد سال رفت تا به قد خم رسیده‌ایم
بیدل چه خوشه‌هاکه نشد نذر داس ما

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا بوی‌گل به رنگ ندوزد لباس ما
عریان‌گذشت زین چمن امید ویاس ما
هوش مصنوعی: تا زمانی که بوی گل به رنگ و شکل خاصی نرسد، لباس ما هم عریان و بدون زیبایی خواهد بود. از این چمن، امید ما به یاس تبدیل شده است.
دل داشت دستگاه دو عالم ولی چه سود
با ما نساخت آینهٔ خودشناس ما
هوش مصنوعی: دل دارای ابزارهایی برای درک دو جهان است، اما چه فایده‌ای دارد؟ چرا که با ما ارتباط برقرار نکرد و خود را به ما نشان نداد.
خاکی و سایه‌ای همه‌جا فرش کرده‌ایم
در خانه‌ای که نیست همین بس پلاس ما
هوش مصنوعی: در جایی که ما زندگی می‌کنیم، همه‌جا را با خاک و سایه تزئین کرده‌ایم، اما در واقع آن خانه‌ای که انتظار داریم وجود ندارد و تنها همین پلاس یا ملافه‌ای که داریم برای ما کافی است.
آیینهٔ سراب خیالیم چاره نیست
چسزی نموده‌اند به چشم قیاس ما
هوش مصنوعی: ما مانند آینه‌ای هستیم که تصورات و اوهام را منعکس می‌کند و هیچ چاره‌ای وجود ندارد، چرا که به چشم‌های ما چیزهایی را نشان داده‌اند که واقعیت ندارند.
یاران غنیمتیم به‌هم زین دو دم وقاق
ما شخص فرصتیم بدارند پاس ما
هوش مصنوعی: دوستان ما فرصت‌طلب هستند و به همین دلیل از دو نفس ما بهره‌برداری می‌کنند. ما هم باید نسبت به این موضوع هوشیار باشیم و از جایگاه خود محافظت کنیم.
پهلو زدن ز پنبه برآتش قیامت است
هرخشک مغزنیست حریف مساس ما
هوش مصنوعی: پهلو زدن از پنبه بر آتش قیامت، به معنای آن است که هر چیزی که به ظاهر کم اهمیت و بی‌اهمیت به نظر می‌رسد، در واقع می‌تواند عواقب بزرگی داشته باشد. هیچ چیز خشک و بی‌حس، نمی‌تواند در برابر تأثیر ما و احساسات واقعی ما مقاومت کند.
غیرت نشان پلنگ سواد تجردیم
دل هم رمیده است ز ما از هراس ما
هوش مصنوعی: غرور و شجاعت ما مانند پلنگی است که در دنیای مجردی زندگی می‌کند، اما دل ما در سایه ترس‌مان ناامید و رمیده شده است.
تکلیف بی‌نشانی عشق از هوس جداست
یارب قبول کس نشود التماس ما
هوش مصنوعی: عشق حقیقی با خواسته‌های زودگذر و ناچیز متفاوت است. ای کاش کسی درخواست ما را بپذیرد و به ما توجه کند.
از ششجهت ترانهٔ عنقا شنیدنی‌ست
کز بام و منظر دگر افتاد طاس ما
هوش مصنوعی: از هر سمت و سو، صدای خوشی به گوش می‌رسد که مانند پرنده‌ای زیبایی به زمین افتاده و حالا در وضعیتی جدید قرار گرفته‌ایم.
از شبنم سحر سبق شرم برده‌ایم
هستی عرق شد از نفس ناسپاس ما
هوش مصنوعی: ما از شبنم سحر شرم‌مان را کنار گذاشته‌ایم و وجود‌مان به خاطر نفس ناپاک و بی‌قدر ما خیس شده است.
آیینهٔ دلیم‌کدورت نصیب ماست
کز تاب فرصت نفس است اقتباس ما
هوش مصنوعی: دل ما مانند آیینه‌ای است که کدورت و تیرگی به ما رسیده است، زیرا روشنی و فرصتی که داریم، تنها از نفس وجود خودمان گرفته شده است.
مردیم وخاک ما به هواگرد می‌کند
بی‌ربطیی که داشت نرفت از حواس ما
هوش مصنوعی: ما از دنیا رفتیم و خاک ما در آسمان می‌چرخد، اما بی‌ربطی که به ما داشت همچنان از ذهن‌ها پاک نمی‌شود.
جز زیر پا چو آبله خشتی نچید‌ه‌ایم
دیگرکدام قصر و چه طاق و اساس ما
هوش مصنوعی: ما در زندگی هیچ چیز باارزشی جز مشکلات و دردهایی که زیر پا داریم، نساخته‌ایم؛ پس دیگر از چه قصرها و بناهای بزرگ و زیبا صحبت کنیم؟
خال زیاد فرض‌کن و نرد وهم باز
بر هیچ تخته‌ای نفتاده‌ست طاس ما
هوش مصنوعی: خیال نکن که تعداد معایب و نقاط ضعف من زیاد است؛ در واقع، من بر روی هیچ تخته‌ای شکست نخورده‌ام و همچنان در برابر مشکلات مقاومت می‌کنم.
صد سال رفت تا به قد خم رسیده‌ایم
بیدل چه خوشه‌هاکه نشد نذر داس ما
هوش مصنوعی: بعد از سال‌ها تلاش و پیمودن مسیری طولانی، به جایی رسیده‌ایم که تنها بخشی از آرزوهامان برآورده شده است. زندگی ما همچنان پر از ناامیدی‌ها و کاشته‌های از دست رفته است.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۳ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1390/08/03 19:11
علی

در مصرع دوم بیت چهارم به نظر بنده (چسیزی) اشتیاه بوده و صحیح آن (چیزی) میباشد.

با سپاس از زحمات شما.

1397/06/11 12:09
محمد هارون صادقی

با ابراز تشکر از دست اندرکاران سایت وزین گنجور .. در عزل شماره 203 بیت چهارم چسزی نوشته شده است که اصلاح آن « چیزی » است و در بیت پنجم کلمه وقاق آمده است که اصلاح آن « وفاق» است.
امید در اصلاح آن پرداخته بر ممنونیت بیفزاید.

1398/09/22 21:11

مساس در بیت ششم درست است

1398/09/22 22:11

مساس در بیت ششم، درست است.

1398/09/22 22:11

مساس در بیت ششم، درست است.