غزل شمارهٔ ۲۰۲
دل میرود و نیست کسی دادرس ما
از قافله دور است خروش جرس ما
هم مشرب اوضاع گرفتاری صبحیم
پرواز به منظر نرسد از قفس ما
بر هیچکس افسانهٔ امید نخواندیم
عمریست همان بیکسی ماستکس ما
ما هیچکسان ناز چه اقبال فروشیم
تقدیر عرقکرد به حشر مگس ما
خاریم ولی در هوس آباد تعین
بر دیدهٔ دریا مژه چیدهست خس ما
ما و سخن ازکینهفروزی، چه خیال است
آیینه ندادهست به آتش نفس ما
بر فرصت خام آن همه دکان نتوان چید
مهمان دماغ است می زودرس ما
مکتوب وفا مشعر امید نگاهیست
واکن مژه تا خوانده شود ملتمس ما
بیدل به جنون امل ازپا ننشستیم
کاش آبلهگیرد سر راه هوس ما
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل میرود و نیست کسی دادرس ما
از قافله دور است خروش جرس ما
هوش مصنوعی: دل ما غمگین است و هیچکس نیست که به حال ما رسیدگی کند، زیرا صدای جرس ما در دوردستها گم شده و از جمع ما فاصله دارد.
هم مشرب اوضاع گرفتاری صبحیم
پرواز به منظر نرسد از قفس ما
هوش مصنوعی: ما در صبح به حال و هوای خود مشغولیم، اما پرواز به زیباییهای بیرون از قفس برای ما دست نیافتنی است.
بر هیچکس افسانهٔ امید نخواندیم
عمریست همان بیکسی ماستکس ما
هوش مصنوعی: مدتهاست که به کسی امید و وعده خوشبختی ندادهایم، زیرا زندگیمان همچنان پر از تنهایی و بیکسی باقی مانده است.
ما هیچکسان ناز چه اقبال فروشیم
تقدیر عرقکرد به حشر مگس ما
هوش مصنوعی: ما آدمهای بیاهمیتی هستیم که نمیتوانیم با ناز و ادا به کسی چیزی بفروشیم. تقدیر ما شبیه به رفتاری است که مگس در روز قیامت نشان میدهد؛ یعنی نسبتی خاص و ارزشمندی نداریم.
خاریم ولی در هوس آباد تعین
بر دیدهٔ دریا مژه چیدهست خس ما
هوش مصنوعی: ما خود را در سختیها و مشکلات میبینیم، اما در آرزوی زندگی و خوشبختی در دل دریا، میخواهیم با زیباییها و فراوانیها کنار بیاییم.
ما و سخن ازکینهفروزی، چه خیال است
آیینه ندادهست به آتش نفس ما
هوش مصنوعی: ما و صحبت درباره کینهورزی، چه فکری است! آیینهای به آتش درون ما عرضه نشده است.
بر فرصت خام آن همه دکان نتوان چید
مهمان دماغ است می زودرس ما
هوش مصنوعی: فرصت کم است و نمیتوان به راحتی همه چیز را آماده کرد. مهم این است که میهمان ما خود را زودتر معرفی کند.
مکتوب وفا مشعر امید نگاهیست
واکن مژه تا خوانده شود ملتمس ما
هوش مصنوعی: نامهای به وفا امید بخش است؛ چشمی بر هم بگذار و مژگانت را تکان بده تا آرزوی ما خوانده شود.
بیدل به جنون امل ازپا ننشستیم
کاش آبلهگیرد سر راه هوس ما
هوش مصنوعی: در حالت دیوانگی و آرزوهای دور و دراز دست از پا نشستهایم و ای کاش که در مسیر آرزوهایمان مانعی پیش بیاید تا ما را نگه دارد.
خوانش ها
غزل شمارهٔ ۲۰۲ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"دل می رود"
با صدای حسین محمدی (آلبوم عاشقانه های دور)

بیدل دهلوی