غزل شمارهٔ ۲۰۱
چون صبح مجو طاقت آزارکس از ما
کم نیستکه ما را به درآرد نفس ازما
ما قافلهٔ بینفس موج سرابیم
چندین عدم آنسوست صدای جرس ازما
مردیم به ضبط نفس ولب نگشودیم
تا بوی تظلم نبرد دادرس از ما
عمریست دراین انجمن ازضعف دوتاییم
خلخال رسانید به پای مگس از ما
همت نزندگل به سر ناز فضولی
رنگ آینه بشکست به روی هوس ازما
پر ناکس ازین مزرعهٔ یأس دمیدیم
بر چشم توقع مگذارید خس از ما
درگرد خیال تو سراغی است وگرنه
چیزی دگر از ما نتوان یافت پس از ما
رنگ آینهٔ الفت گل هیچ نپرداخت
قانع به دل چاک شد آخر قفس از ما
ما را ننشانیدکسی بر سر رهش
بیدل تو پذیری مگر این ملتمس از ما
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون صبح مجو طاقت آزارکس از ما
کم نیستکه ما را به درآرد نفس ازما
هوش مصنوعی: زمانی که صبح میرسد، طاقت را جستجو مکن؛ زیرا از ما چیزی کم نیست که نفس بتواند ما را از خودمان جدا کند.
ما قافلهٔ بینفس موج سرابیم
چندین عدم آنسوست صدای جرس ازما
هوش مصنوعی: ما گروهی هستیم که مانند موجی در سراب حرکت میکنیم و در حقیقت، وجود ما به نوعی بیحساب و بدون نفس است. آنسوی این مسیرِ عدم، صدای جرس به گوش میرسد، که نشاندهنده حرکت و زندگی است.
مردیم به ضبط نفس ولب نگشودیم
تا بوی تظلم نبرد دادرس از ما
هوش مصنوعی: ما بر اثر کنترل نفس خود، جان دادیم و هیچوقت زبان به شکایت نگشودیم تا اینکه صدای فریاد ما به قاضی نرسد.
عمریست دراین انجمن ازضعف دوتاییم
خلخال رسانید به پای مگس از ما
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که در این جمع به خاطر ضعف خود، باعث نرمی و زحمت دیگران شدهایم. حتی زینتهای کوچک هم برای ما به سختی رسیده است.
همت نزندگل به سر ناز فضولی
رنگ آینه بشکست به روی هوس ازما
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و ناز خود اشاره میکند و میگوید که تلاش و زحمت زیاد برای زیبایی و دلربایی بیفایده است. همچنین به این نکته اشاره میکند که جذابیت و هوس میتواند واقعیت را به شکلی جالب و رنگارنگ نشان دهد، اما در نهایت این تصویر ممکن است شکننده و نابود شدنی باشد. به طور کلی، هنرمند به مفاهیم زیبایی، هوس و fragility اشاره دارد و تحلیلی عمیق از عشق و جذابیت ارائه میدهد.
پر ناکس ازین مزرعهٔ یأس دمیدیم
بر چشم توقع مگذارید خس از ما
هوش مصنوعی: ما از این باغ ناامیدی، بر امیدها و آرزوهایمان پر پرواز کردهایم. از ما انتظار نداشته باشید که در این شرایط، کمارزشی مثل علف برآوریم.
درگرد خیال تو سراغی است وگرنه
چیزی دگر از ما نتوان یافت پس از ما
هوش مصنوعی: ذکر خیال تو در زندگیام همواره وجود دارد و اگر این نباشد، دیگر هیچ چیز دیگری از ما باقی نمیماند.
رنگ آینهٔ الفت گل هیچ نپرداخت
قانع به دل چاک شد آخر قفس از ما
هوش مصنوعی: رنگ و بوی عشق و دوستی مانند تصویری در آینه است که هرگز محو نمیشود. در نهایت، درون ما آنقدر ناامید شد که در قفس مانده و از آن رها گشتیم.
ما را ننشانیدکسی بر سر رهش
بیدل تو پذیری مگر این ملتمس از ما
هوش مصنوعی: هیچ کس ما را در راه خود نمینشاند، بیدل تو جز این دعوت از ما نپذیری.

بیدل دهلوی