گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۲۹

کو جهد که چون بوی‌ گل از هوش خود افتم
یعنی دو سه‌ گام آنسوی آغوش خود افتم
در سوختنم شمع صفت عرض نیازیست
مپسندکه در آتش خاموش خود افتم
در خاک ره افتاده‌ام اما چه خیالست
کز یاد شب وعده فراموش خود افتم
بهر دگران چند کنم وعظ طرازی
ای‌ کاش شوم حرفی‌ و در گوش خود افتم
کو لغزش پایی‌ که به ناموس وفایت
بار دو جهان‌ گیرم و بر دوش خود افتم
عمریست‌ که دریا به‌کنار است حبابم
آن به‌ که در اندیشهٔ آغوش خود افتم
شور طلبم مانع تحقیق وصالست
خمخانهٔ رازم اگر از جوش خود افتم
ای بخت سیه‌روز چرا سایه نکردی
تا در قدم سرو قباپوش خود افتم
بیدل همه تن بار خودم چون نفس صبح
بر دوش که افتم اگر از دوش خود افتم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کو جهد که چون بوی‌ گل از هوش خود افتم
یعنی دو سه‌ گام آنسوی آغوش خود افتم
هوش مصنوعی: کسی را پیدا کن که وقتی به بوی گل می‌رسد، آنقدر تحت تاثیر قرار بگیرد که از خود بی‌خود شود و به دو سه قدم آن‌طرف‌تر از آغوش محبوب برود.
در سوختنم شمع صفت عرض نیازیست
مپسندکه در آتش خاموش خود افتم
هوش مصنوعی: در سوزاندن خود مانند شمع، نیازی به نشان دادن خواسته‌ام نیست. نپسندید که من در آتش خود خاموش شوم.
در خاک ره افتاده‌ام اما چه خیالست
کز یاد شب وعده فراموش خود افتم
هوش مصنوعی: در گوشه‌ای از زمین دراز کشیده‌ام، اما چه فکری است که تنها به دلیل فراموش کردن وعده شب گذشته‌ام، از یاد تو دور شوم.
بهر دگران چند کنم وعظ طرازی
ای‌ کاش شوم حرفی‌ و در گوش خود افتم
هوش مصنوعی: اگر بخواهم برای دیگران نصیحتی کنم، ای کاش خودم هم از آن نصیحت بهره‌مند شوم و به آن عمل کنم.
کو لغزش پایی‌ که به ناموس وفایت
بار دو جهان‌ گیرم و بر دوش خود افتم
هوش مصنوعی: هرگز اجازه نخواهم داد که خطای کوچک یا کم‌توجهی به وفاداری‌ام خدشه‌ای وارد کند. من برای حفظ وفاداری‌ام به آن اندازه ارزش قائل هستم که بار دو جهان را بر دوش خود تحمل کنم.
عمریست‌ که دریا به‌کنار است حبابم
آن به‌ که در اندیشهٔ آغوش خود افتم
هوش مصنوعی: سالیان زیادی است که من کنار دریا قرار دارم، اما حبابی هستم که بهتر است در دل آغوش خود فرو نروم و غرق نشوم.
شور طلبم مانع تحقیق وصالست
خمخانهٔ رازم اگر از جوش خود افتم
هوش مصنوعی: شوری که در دل دارم مانع دست‌یابی به حقیقت و وصال است، زیرا اگر از حال و هوای خود خارج شوم، خمخانهٔ راز و عالم وجود را ترک می‌کنم.
ای بخت سیه‌روز چرا سایه نکردی
تا در قدم سرو قباپوش خود افتم
هوش مصنوعی: ای قسمت بد هرگز چرا بر من رحمت نیاوردی که من در کنار آن سرو خوش قد و قامت افراشته نشوم؟
بیدل همه تن بار خودم چون نفس صبح
بر دوش که افتم اگر از دوش خود افتم
هوش مصنوعی: من همه وجودم را مانند باری سنگین حس می‌کنم، درست مثل اینکه صبح‌ها که نفس می‌کشم، اگر از دوشم بیفتد، چه حالتی پیدا می‌کنم.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰۲۹ به خوانش فاطمه زندی

حاشیه ها

1393/07/16 16:10
مصطفا الف

مصرع دوم از بیت سوم:
کز یاد «بُت» وعده‌فراموش خود افتم
(گزیده‌ی محمد کاظم کاظمی)