گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰۲۳

کاش یک نم‌ گردش چشم تری می‌داشتم
تا درین میخانه من هم ساغری می‌داشتم
اعتبارم قطره واری صورت تمکین نبست
بحر می‌گشتم‌ گر آب گوهری می‌داشتم
دل درین ویرانه آغوش امیدی وا نکرد
ورنه با این فقر من هم کشوری می‌داشتم
شوخی نظاره‌ام در حسرت دیدار سوخت
کاش یک آیینه حیرت جوهری می‌داشتم
وسعتم چون غنچه در زندان دلتنگی فسرد
گر ز بالین می‌گذشتم بستری می‌داشتم
صورت انجام کار آیینه‌دار کس مباد
کو دماغ ناز تاکر و فری می‌داشتم
الفت جاهم نشد سرمایهٔ دون همتی
جای قارون می‌گرفتم گر زری می‌داشتم
چون نفس عشقم به برق بی‌نشانی پاک سوخت
صبح بودم‌ گر همه خاکستری می‌داشتم
انفعالم آب کرد از ناکسی هایم مپرس
خاک می‌کردم به‌راهت‌گر سری می‌داشتم
عشق بی پرواز من پروانهٔ شمعی نریخت
تا به قدر سوختن بال و پری می‌داشتم
دل به زندانگاه غفلت خاک بر سر می‌کند
کاش چشمی می‌گشودم تا دری می‌داشتم
بیدل از طبع درشت آیینه‌ام در زنگ ماند
آب اگر می‌گشت دل روشنگری می‌داشتم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کاش یک نم‌ گردش چشم تری می‌داشتم
تا درین میخانه من هم ساغری می‌داشتم
هوش مصنوعی: ای کاش که یک نگاهی پر از عشق و احساس از طرف تو نصیبم می‌شد، تا من هم بتوانم در این میخانه برای خودم یک لیوان شراب داشته باشم.
اعتبارم قطره واری صورت تمکین نبست
بحر می‌گشتم‌ گر آب گوهری می‌داشتم
هوش مصنوعی: اعتباری که دارم مثل یک قطره است و در برابر زیبایی و مقام بلند چیزی نیست. اگر گوهری با ارزش داشتم، مانند دریا به جستجوی آن می‌رفتم.
دل درین ویرانه آغوش امیدی وا نکرد
ورنه با این فقر من هم کشوری می‌داشتم
هوش مصنوعی: دل در این خرابه، امیدی را به آغوش نکشید. وگرنه با این همه فقر، من هم می‌توانستم کشوری داشته باشم.
شوخی نظاره‌ام در حسرت دیدار سوخت
کاش یک آیینه حیرت جوهری می‌داشتم
هوش مصنوعی: من در حسرت دیدار تو هستم و از دوری‌ات رنج می‌برم. کاش یک آینه داشتم که بتواند زیبایی تو را به من نشان دهد و مرا شگفت‌زده کند.
وسعتم چون غنچه در زندان دلتنگی فسرد
گر ز بالین می‌گذشتم بستری می‌داشتم
هوش مصنوعی: دل من مانند یک غنچه در زندان افسردگی محصور شده است. اگر از این حالت بیرون می‌آمدم، می‌توانستم جای بهتری برای خودم فراهم کنم.
صورت انجام کار آیینه‌دار کس مباد
کو دماغ ناز تاکر و فری می‌داشتم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که هیچ کس نباید در کارهایش خود را از نظر صورت و ظاهری به دیگران شبیه کند، چون من خود را بسیار با اهمیت و خاص می‌بینم و از زیبا بودن و خوش‌ظهوری لذت می‌بردم.
الفت جاهم نشد سرمایهٔ دون همتی
جای قارون می‌گرفتم گر زری می‌داشتم
هوش مصنوعی: دوستی و نزدیکی با افراد معمولی برای من قابل قبول نیست، اگر مالی داشتم و ثروتمند بودم، در آن صورت در سطحی بالاتر از قارون، که شخصیتی بسیار ثروتمند است، قرار می‌گرفتم.
چون نفس عشقم به برق بی‌نشانی پاک سوخت
صبح بودم‌ گر همه خاکستری می‌داشتم
هوش مصنوعی: وقتی که عشق من به یک اشتیاق ناب تبدیل شد، مانند برقی ناپیدا سوختم و صبحی تازه را شروع کردم، حتی اگر همه چیزم به شکل خاکستر درآمده بود.
انفعالم آب کرد از ناکسی هایم مپرس
خاک می‌کردم به‌راهت‌گر سری می‌داشتم
هوش مصنوعی: از بی‌کسی و تنهایی‌ام غمگین نباش، چون در گذشته خاک و مشکل‌ها را پشت سر گذاشته‌ام و اگر سر و سری در کارها داشتم، چیزهای بهتری برای تو فراهم می‌کردم.
عشق بی پرواز من پروانهٔ شمعی نریخت
تا به قدر سوختن بال و پری می‌داشتم
هوش مصنوعی: در عشق من، پروانه‌ای وجود نداشت که به شمع نزدیک شود. تا زمانی که سوختم و بال و پر داشتم، نتوانستم پرواز کنم.
دل به زندانگاه غفلت خاک بر سر می‌کند
کاش چشمی می‌گشودم تا دری می‌داشتم
هوش مصنوعی: دل در غفلت و فراموشی به سر می‌برد و حالتی از ناامیدی دارد. ای کاش چشمی باز می‌کردم تا راهی برای رهایی پیدا می‌کردم.
بیدل از طبع درشت آیینه‌ام در زنگ ماند
آب اگر می‌گشت دل روشنگری می‌داشتم
هوش مصنوعی: اگر دل من به مانند آب جاری می‌بود و روشنایی داشت، آنگاه می‌توانستم از وجودم و طبع خشن خود به خوبی استفاده کنم، اما اکنون در تنگنا و دشواری به سر می‌برم.