گنجور

غزل شمارهٔ ۲۰

به مهر مادر گیتی مکش رنج امید اینجا
که خونها می‌خورد تا شیر می‌گردد سفید اینجا
مقیم نارسایی باش پیش از خاک گردیدن
که‌ سعی هر دو عالم چون عرق خواهد چکید اینجا
محیط از جنبش هر قطره‌ صد توفان جنون دارد
شکست رنگ امکان بود اگر یکدل تپید اینجا
گداز نیستی از انتظارم بر نمی ‌آرد
ز خاکستر شدن‌ گل می‌کند چشم سفید اینجا
ز ساز الفت آهنگ عدم در پردهٔ گوشم
نوایی می‌رسد کز بیخودی نتوان شنید اینجا
درین محنت‌سرا آیینهٔ اشک یتیمانم
که در بی‌دست و پایی هم مرا باید دوید اینجا
کباب خام‌سوز آتش حسرت دلی دارم
که هرجا بینوایی سوخت دودش سرکشید اینجا
نیاز سرکشان حسن آشوبی دگر دارد
کمین‌گاه تغافل شد اگر ابرو خمید اینجا
تپشهای نفس از پردهٔ تحقیق می‌گوید
که تا از خود اثر داری نخواهی آرمید اینجا
بلندست آنقدرها آشیان عجز ما بیدل
که بی‌سعی شکست بال و پر نتوان رسید اینجا

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

غزل شمارهٔ ۲۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1394/05/18 22:08
بشیر رحیمی

"از" در این مصراع، بدون الف آمده، اصلاح شود لطفا:
تپش‌های نفس از پرده تحقیق می‌گوید