غزل شمارهٔ ۱۹۹۶
سر خط نازیست امشب زخمهای سینهام
جوهر تیغ که گل کردهست از آیینهام
شعله گر بارد فلک در عالم فقرم چه باک
حصن سنگینیست گرد خرقهٔ پشمینهام
چون گلم در نیستی پرواز هستی بود و بس
تازه شد از خاک گشتن کسوت پارینهام
میتوان حال درون دیدن ز بیرون حباب
امتحان دل عبث وا میشکافد سینهام
با وجود حیرتم صورت نبست آسودگی
خانه بر دوش تماشای تو چون آیینهام
ناروایی در مزاج شوق معنیها گداخت
ای بسا گوهر که گردید آب در گنجینهام
خرقهٔ ناموس رسوایی کشد از احتیاط
بخیهها بر روی کار افتاد لیک از پینهام
مدعی گو جمع دارد دل ز داغ انتقام
روشن است از آتش یاقوت دود کینهام
انتظار فرصت از مخمور شوقت بردهاند
جام تا در گردش آمد شنبه است آدینهام
گر ادب بیدل نپیچد پنجهام در آستین
میکند گل از گریبان حسرت دیرینهام
غزل شمارهٔ ۱۹۹۵: میدهد زیب عمارت از خرابی خانهامغزل شمارهٔ ۱۹۹۷: مردهام اما همان خجلت طراز هستیام
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سر خط نازیست امشب زخمهای سینهام
جوهر تیغ که گل کردهست از آیینهام
هوش مصنوعی: امشب سر خط دلنشین و زیباست و زخمهای قلبم به خاطر دردهایی که دارم، یادگار تیغیست که از درونم، مانند گلی از آینه، سر برآورده است.
شعله گر بارد فلک در عالم فقرم چه باک
حصن سنگینیست گرد خرقهٔ پشمینهام
هوش مصنوعی: گرما و سختیهایی که از آسمان به من میرسد، برایم نگرانکننده نیست، زیرا دژی که دارم و لباس پشمینم مرا از آسیبها محافظت میکند.
چون گلم در نیستی پرواز هستی بود و بس
تازه شد از خاک گشتن کسوت پارینهام
هوش مصنوعی: در زمانی که وجود ندارد، پرواز من به هستی تنها نشانهای از زندگی بود و بس. حالا که از خاک دوباره زنده شدم، لباس قدیمیام تغییر کرده است.
میتوان حال درون دیدن ز بیرون حباب
امتحان دل عبث وا میشکافد سینهام
هوش مصنوعی: میتوان به حال درون خود پی برد، اما از بیرون و از طریق آزمایش دل، نتیجهای بیفایده بدست میآید و این باعث میشود که سینهام شکاف بردارد.
با وجود حیرتم صورت نبست آسودگی
خانه بر دوش تماشای تو چون آیینهام
هوش مصنوعی: با وجود اینکه حیران و حیرتزدهام، مثل این است که زیبایی تو را در آیینه میبینم، در حالی که آسایش و آرامش زندگی بر دوش من سنگینی میکند.
ناروایی در مزاج شوق معنیها گداخت
ای بسا گوهر که گردید آب در گنجینهام
هوش مصنوعی: شوق و علاقهام به چیزی توأم با اندوه و درد است، و بسیاری از ارزشها و زیباییها در دل من به خاطر این احساس به نوعی ذوب و نابود شدهاند.
خرقهٔ ناموس رسوایی کشد از احتیاط
بخیهها بر روی کار افتاد لیک از پینهام
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به نوعی از احتیاط و مراقبت اشاره میکند که در تلاش است تا خود را از رسواییها محافظت کند. او تشبیهی از لباس خاص یا پوشش به کار میبرد که این محافظت را نمادین نمایان میکند. اما در نهایت، به نظر میرسد که تلاشهای او بینتیجه بوده و یا نشان میدهد که آثار و زخمهای گذشته هنوز در زندگیاش باقی ماندهاند. به طور کلی، احساس کشمکش در برابر موانع و چالشها را میتوان در این بیت حس کرد.
مدعی گو جمع دارد دل ز داغ انتقام
روشن است از آتش یاقوت دود کینهام
هوش مصنوعی: مدعی میگوید که دلش به خاطر انتقام سوخته و از شعلههای آتش یاقوت، نشانهای از کینهاش به وضوح پیداست.
انتظار فرصت از مخمور شوقت بردهاند
جام تا در گردش آمد شنبه است آدینهام
هوش مصنوعی: خود را به شوق و حال خوش ناشی از عشق مشغول کردهام، اما زمان به کندی میگذرد و منتظر فرصتی هستم تا بتوانم از این لحظات لذت ببرم. اکنون روز شنبه است و من در انتظار جمعهام.
گر ادب بیدل نپیچد پنجهام در آستین
میکند گل از گریبان حسرت دیرینهام
هوش مصنوعی: اگر ادب بیدل مانع نشود، دست من به آستین نمیرسد و در این صورت، حسرتی که مدتهاست در دلم مانده، به صورت گل از گریبانم بیرون میآید.