غزل شمارهٔ ۱۹۹
چه ممکن است که راحت سری برآورد از ما
مگر نفس رود و دیگری برآورد از ما
به عرصهٔ دو نفس انقلاب فرصت هستی
گمان نبود که دل لشکری برآورد از ما
چو رنگ عهدهٔ ناموس وحشتیم به گردن
ز خویش هرکه برآید پری برآورد از ما
شرار کاغذ اگر در خیال بال گشاید
جنون به حکم وفا مجمری برآورد از ما
دماغ ما سر غواصی محیط ندارد
بس است ضبط نفس گوهری برآورد از ما
فلک ز صبح قیامت فکنده شور به عالم
مباد پنبهٔ گوش کری برآورد از ما
فسردهایم به زندان عقل، چاره محال است
جنون مگر که قیامتگری برآورد از ما
به رنگ غنچه نداریم برگ عشرت دیگر
شکستِ شیشه مگر ساغری برآورد از ما
بهار بیخودی افسوس گل نکرد زمانی
که رنگ رفته چمن پیکری برآورد از ما
در انتظار رهایی نشستهایم که شاید
به روی ما مژه بستن دری برآورد از ما
چو بیدلیم همه ناگزیرِ نامهسیاهی
جبین مگر به عرق کوثری برآورد از ما
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چه ممکن است که راحت سری برآورد از ما
مگر نفس رود و دیگری برآورد از ما
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که ما راحت سرمان را بلند کنیم و از خودمان جدا شویم، مگر اینکه نفس ما برود و کسی دیگر از ما جدا شود؟
به عرصهٔ دو نفس انقلاب فرصت هستی
گمان نبود که دل لشکری برآورد از ما
هوش مصنوعی: در اینجا گفته شده است که در دنیای پرآشوب و تغییرات، هیچگاه نمیتوان به راحتی پیشبینی کرد که چه حوادثی ممکن است اتفاق بیفتد، و دل انسان قادر است نیروی زیادی از خود بروز دهد و از درون برآشوبها پیروز شود.
چو رنگ عهدهٔ ناموس وحشتیم به گردن
ز خویش هرکه برآید پری برآورد از ما
هوش مصنوعی: وقتی که در تحت تأثیر زیبایی کسی قرار میگیریم، احساس ترس و وحشت به ما دست میدهد. این زیبایی به قدری قوی است که هر کسی که به آن دل ببندد، از ما دور میشود و نمیتواند با ما بماند.
شرار کاغذ اگر در خیال بال گشاید
جنون به حکم وفا مجمری برآورد از ما
هوش مصنوعی: اگر تصویر کاغذی در ذهن به پرواز درآید، جنون وفادارانهای از ما برخاسته میشود.
دماغ ما سر غواصی محیط ندارد
بس است ضبط نفس گوهری برآورد از ما
هوش مصنوعی: ما سرِ غواصی نداریم که بتوانیم عمیقاً در عمقهای غیرقابل دسترسی غوطهور شویم. به همین خاطر، نفسکشیدن تنها برای ما کافی است و از ما بهرهای به خاطر نفسکشیدن بهدست میآید.
فلک ز صبح قیامت فکنده شور به عالم
مباد پنبهٔ گوش کری برآورد از ما
هوش مصنوعی: آسمان از صبح روز قیامت شور و هیجان به پا کرده و امیدوارم که دیگر هیچ نوع بیتوجهی و غفلت از ما برطرف شود.
فسردهایم به زندان عقل، چاره محال است
جنون مگر که قیامتگری برآورد از ما
هوش مصنوعی: ما در قید و بند عقل خستهایم و راهی برای حل مشکلاتمان وجود ندارد، مگر اینکه جنون و شورش بر افروخته شود و به یاد قیامت بیفتیم.
به رنگ غنچه نداریم برگ عشرت دیگر
شکستِ شیشه مگر ساغری برآورد از ما
هوش مصنوعی: ما دیگر از شادیهای زندگی خبری نداریم، چون مانند غنچهای که برگهایش ریخته، در حالتی هستیم که هیچ چیز نمیتواند ما را شاد کند، مگر اینکه نوشیدنی مفرحی به دست ما برسد.
بهار بیخودی افسوس گل نکرد زمانی
که رنگ رفته چمن پیکری برآورد از ما
هوش مصنوعی: بهار بدون دلیل، حسرت گل را نداشت؛ زمانی که رنگ و روی چمن از ما جدا شد و به شکلی دیگر بروز پیدا کرد.
در انتظار رهایی نشستهایم که شاید
به روی ما مژه بستن دری برآورد از ما
هوش مصنوعی: ما در انتظار آزادی هستیم و امیدواریم که روزی با یک نگاه، درِ رحمت و لطف بر ما باز شود.
چو بیدلیم همه ناگزیرِ نامهسیاهی
جبین مگر به عرق کوثری برآورد از ما
هوش مصنوعی: ما مانند بید هستیم و چون بیدها در برابر سختیها تسلیم میشویم. نامهای از ناامیدی بر پیشانیما نوشته شده، مگر اینکه با تلاش و کوشش، مانند عرقی که در کار فردی سختکوش جاری است، بتوانیم این وضعیت را تغییر دهیم.

بیدل دهلوی