غزل شمارهٔ ۱۹۸
نغمه رنگ افتاده نقش بینشان تأثیر ما
مطربی کوکز سر ناخنکشد تصویر ما
سرمه تفسیر حیا عنوانکتاب عبرتیم
تهمت تقریرنتوان بست برتحریر ما
قبل و بعد عالم تجدید، تجدید است و بس
نیست تقدیمیکه بیشی جوید ازتأخیر ما
از شرار سنگ نتوان بست نام روشنی
رنگ شب درد چراغ خانهٔ دلگیر ما
ای فلک بر آه ما چندین میفشان دست رد
کزکمانت ناگهان زه بگسلاند تیر ما
از خروش آباد توفان جنون جوشیدهایم
بیصدا نقاش هم مشکلکشد زنجیر ما
شرم هستی عالمی را در عرق خوابانده است
یکگره دارد چو شبنم رشتهٔ تسخیر ما
از طلسم خاک اگرگردی دمد افشاندهگیر
کرد پیش از خواب دیدن خواب ما تعبیر ما
پای در دامان ناز از خویش میباید رمید
سایهٔ مژگان صیادیست بر نخجیر ما
خاک بیآبیم امّا شرم معمار قضا
تا نمی در جبهه دارد نیست بیتعمیر ما
کشتهٔ خاصیت شمشیر بیداد توایم
رنگتا باقیست خون میریزد ازتصویر ما
بیدل افلاس آبروی مرد میریزد به خاک
بینیامی برد آخر جوهر از شمشیر ما
غزل شمارهٔ ۱۹۷: رنگ شوخی نیست درطبع ادب تخمیر ماغزل شمارهٔ ۱۹۹: چه ممکن است که راحت سری برآورد از ما
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نغمه رنگ افتاده نقش بینشان تأثیر ما
مطربی کوکز سر ناخنکشد تصویر ما
هوش مصنوعی: آوای رنگباخته و اثر بینام ما، شبیه به نغمهای است که هنگام ناخنکشیدن بر روی ساز، تصویر ما را به نمایش میگذارد.
سرمه تفسیر حیا عنوانکتاب عبرتیم
تهمت تقریرنتوان بست برتحریر ما
هوش مصنوعی: عزت و شأن حیا، مانند سرمهای است که بر چشمان دل نشسته و زیبایی آن را نمایان میسازد. ما درس عبرت و داستان عبرتآموزی را در این کتاب به تصویر کشیدهایم، ولی نمیتوانیم تنها با کلمات، تهمتها و نقدهای بیاساس را از زندگیمان حذف کنیم.
قبل و بعد عالم تجدید، تجدید است و بس
نیست تقدیمیکه بیشی جوید ازتأخیر ما
هوش مصنوعی: قبل و بعد از عالم تجدید، همه چیز دایماً در حال تغییر و تحول است و هیچ چیز قابل توجهی نیست که بتواند از تأخیر ما فرار کند.
از شرار سنگ نتوان بست نام روشنی
رنگ شب درد چراغ خانهٔ دلگیر ما
هوش مصنوعی: اگر سنگی را به عنوان آتش بگذاریم، نمیتوانیم نام روشنی را بر آن بگذاریم، چرا که شب را با درد و ناراحتی در دل خانهای تاریک سپری میکنیم.
ای فلک بر آه ما چندین میفشان دست رد
کزکمانت ناگهان زه بگسلاند تیر ما
هوش مصنوعی: ای آسمان! چرا بر درد و آه ما بیتوجهی و دست رد به ما میزنی؟ از کمان تو ناگهان تیر ما خواهد افتاد.
از خروش آباد توفان جنون جوشیدهایم
بیصدا نقاش هم مشکلکشد زنجیر ما
هوش مصنوعی: در جوش و خروش بحرانی که ناشی از دیوانگی است، ما همچنان بیصدا و آرامیم. مانند نقاشی که با دقت و تمرکز بر روی آثارش کار میکند، مشکلات و رنجهای ما را به تصویر میکشد، حتی اگر در بند و زنجیر باشیم.
شرم هستی عالمی را در عرق خوابانده است
یکگره دارد چو شبنم رشتهٔ تسخیر ما
هوش مصنوعی: آب و هوای این دنیا به گونهای است که شرم و حیا بر آن حاکم شده و به خواب رفته است. ما نیز مانند شبنمی در یک گره گیر افتادهایم و این وضعیت باعث میشود که نتوانیم خود را از محدودیتها رها کنیم.
از طلسم خاک اگرگردی دمد افشاندهگیر
کرد پیش از خواب دیدن خواب ما تعبیر ما
هوش مصنوعی: اگر از جادو و طلسم خاک رها شوی، پیش از خواب دیدن، تعبیر خواب ما را به خاطر بسپار.
پای در دامان ناز از خویش میباید رمید
سایهٔ مژگان صیادیست بر نخجیر ما
هوش مصنوعی: انسان باید از زودباوری و از دامهای ناز و فریب دوری کند، زیرا زیبایی و جذابیت گاهی میتواند شکارچی و مضر باشد. نگاه معصوم و دلربای کسی ممکن است به مانند سایهای باشد که به ما آسیب میزند و ما را به دام میاندازد.
خاک بیآبیم امّا شرم معمار قضا
تا نمی در جبهه دارد نیست بیتعمیر ما
هوش مصنوعی: ما از خاک و زمینیم و بیآب و رونق، ولی معمار سرنوشت شرم دارد از ما، زیرا ما هنوز جانی در خود داریم و نابود نشدهایم.
کشتهٔ خاصیت شمشیر بیداد توایم
رنگتا باقیست خون میریزد ازتصویر ما
هوش مصنوعی: ما تحت تأثیر ویژگیهای ظالمانه تو قرار گرفتهایم و تا زمانی که این رنگ باقی بماند، خون ما همچنان از تصویر ما جاری خواهد بود.
بیدل افلاس آبروی مرد میریزد به خاک
بینیامی برد آخر جوهر از شمشیر ما
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به دشواریهای زندگی و تأثیر آن بر شخصیت و اعتبار انسان اشاره میکند. او میگوید که فقر و کمبود امکانات میتواند باعث از میان رفتن عزت و شرافت یک مرد شود. همچنین، به نوعی از حالت ناامیدی و تلخی زندگی اشاره دارد که در نهایت این مشکلات، اثر منفی بر شخصیت او میگذارد و به ویژه تأکید میکند که این دشواریها باعث میشود جوهر واقعی انسان در شرایط سخت به چالش کشیده شود.

بیدل دهلوی