گنجور

غزل شمارهٔ ۱۷۷۰

این صبح که جولانها بر چرخ برین هستش
دامن شکن همت ‌گردد دو سه چین هستش
پر هرزه درا مگذار زین قافلهٔ آفات
شور نفسی دارد صد صور طنین هستش
طبعی‌ که ‌کمالاتش جز کسب دلایل نیست
بی‌شبهه مکن باور گر حرف یقین هستش
از خیره‌سر دولت اخلاق نیاید راست
آشوب چپ اندازی تا نقش نگین هستش
ادبار هم از اقبال ‌کم نیست در این میدان
بر مرد تلاش حیز غالب ز سرین هستش
از وضع زمینگری‌ گو خواجه به تمکین ‌کوش
دم جز به تکلف نیست رخشی ‌که به زین هستش
هر فتنه که می‌زاید از حاملهٔ ایام
غافل نشوی زنهار صد فعل چنین هستش
هرکس به ره تحقیق دعوی قدم دارد
دوری ز در مقصد بسیار قرین هستش
آن چشم‌که انسان را سرمایهٔ بینایی‌ست
از هر دو جهان بیش است‌ گر آینه بین هستش
بر نشو و نما چشمی بگشا و مژه بربند
هر گل‌ که تو می‌کاری آیینه زمین هستش
از روز و شب‌ گردون بیدل چه غم و شادی
خوش باش ‌که مهر و کین‌ گر هست همین هستش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این صبح که جولانها بر چرخ برین هستش
دامن شکن همت ‌گردد دو سه چین هستش
هوش مصنوعی: این صبح که آفتاب در آسمان می‌درخشد و روز به زیبایی آغاز شده، نشانه‌هایی از تلاش و کوشش در این روز وجود دارد.
پر هرزه درا مگذار زین قافلهٔ آفات
شور نفسی دارد صد صور طنین هستش
هوش مصنوعی: هرزه و بیهوده را از این گروه آفت‌ها دور نگه‌دار، زیرا این گروه صدایی دارد که می‌تواند پژواک‌های زیادی را به خود جذب کند.
طبعی‌ که ‌کمالاتش جز کسب دلایل نیست
بی‌شبهه مکن باور گر حرف یقین هستش
هوش مصنوعی: اگر در درک و فهم خود فقط به نتیجهٔ تجربیات و دلایل تکیه کنی، بدون شک نمی‌توانی به یقین دست پیدا کنی.
از خیره‌سر دولت اخلاق نیاید راست
آشوب چپ اندازی تا نقش نگین هستش
هوش مصنوعی: از بی‌پروایی و ناآگاهی، خوشبختی و فضیلت به دست نمی‌آید. در شرایط ناامنی و آشفتگی، وقتی که زمین‌خوردگی و شکست وجود دارد، برتری و ارزش‌ها تنها در شرایطی که مانند نگین درخشان هستند، ظهور می‌کنند.
ادبار هم از اقبال ‌کم نیست در این میدان
بر مرد تلاش حیز غالب ز سرین هستش
هوش مصنوعی: در این عرصه، ناکامی هم به اندازه موفقیت وجود دارد و در تلاش و کوشش، انسان‌ها با چالش‌ها و موانع مواجه می‌شوند، اما باید بر آن‌ها غلبه کنند.
از وضع زمینگری‌ گو خواجه به تمکین ‌کوش
دم جز به تکلف نیست رخشی ‌که به زین هستش
هوش مصنوعی: از شرایط و اوضاع زمین بگو تا خواجه با آرامش و بی‌دردسر دراز بکشد، چون هیچ چیز غیر طبیعی نیست جز زیبایی که با زین به نمایش گذاشته می‌شود.
هر فتنه که می‌زاید از حاملهٔ ایام
غافل نشوی زنهار صد فعل چنین هستش
هوش مصنوعی: هر آشوب و ناراحتی که از زمان به وجود می‌آید، باید همیشه هوشیار باشی و از آن غافل نشوی؛ چون چنین اتفاقاتی همیشه وجود دارند.
هرکس به ره تحقیق دعوی قدم دارد
دوری ز در مقصد بسیار قرین هستش
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر جستجو و تحقیق گام بردارد، به احتمال زیاد از هدف واقعی خود فاصله زیادی خواهد داشت.
آن چشم‌که انسان را سرمایهٔ بینایی‌ست
از هر دو جهان بیش است‌ گر آینه بین هستش
هوش مصنوعی: چشمی که انسان دارد و به او قدرت دیدن می‌دهد، از هر دو جهان بیشتر ارزشمند است، اگر آن چشم، حقیقت را ببیند.
بر نشو و نما چشمی بگشا و مژه بربند
هر گل‌ که تو می‌کاری آیینه زمین هستش
هوش مصنوعی: به زندگی خود توجه کن و با دقت به آنچه ایجاد می‌کنی بنگر. هر گلی که می‌کارید، در حقیقت بازتابی از وجود خودت در این دنیا است.
از روز و شب‌ گردون بیدل چه غم و شادی
خوش باش ‌که مهر و کین‌ گر هست همین هستش
هوش مصنوعی: از گردش روز و شب و اتفاقات آن نگران نباش و خوشحال باش که در این دنیا، عشق و دشمنی هر دو وجود دارند و همین است که هست.