غزل شمارهٔ ۱۷۶۳
تاکی افسردن دمی از فکر خود وارسته باش
سر برونآر ازگریبان معنی برجسته باش
گر نداری جرات از خانمان بر هم زدن
همچو میخون در جگر زین شیشهٔ بشکسته باش
تا بفهمی ربط استعداد هستی و عدم
زین دو مصرع دور مگذر اندکی پیوسته باش
روزی اینجا در خور آدم دهن آماده است
محرم منقار ساز آن نهال پسته باش
عزم صادق میرهاند چون تنت از بند طبع
شاید از پستی برون آیی کمر می بسته باش
دخل بیجایت ز درد اهل معنی غافل است
ناخنی تا هست دور از سینههای خسته باش
چند باشی از فراموشان ایام وصال
رنگهای رفته یادت میدهم گلدسته باش
خواستم از دل برون آرم غبار حیرتی
تا به لب آمد نفس خونگشت وگفت: آهسته باش
از اقامت شرم دارد بیدل استعداد شمع
هر قدر باشی درین محفل ز پا ننشسته باش
غزل شمارهٔ ۱۷۶۲: هوس وداع بهار خیال امکان باشغزل شمارهٔ ۱۷۶۴: خواه در معمورهٔ جان خواه در ویرانه باش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تاکی افسردن دمی از فکر خود وارسته باش
سر برونآر ازگریبان معنی برجسته باش
هوش مصنوعی: تا کی باید در افکار ناراحتکننده غرق باشی؟ مدتی را از این اندیشهها دور شو و خودت را نشان بده.
گر نداری جرات از خانمان بر هم زدن
همچو میخون در جگر زین شیشهٔ بشکسته باش
هوش مصنوعی: اگر جرات ندارید که خانوادهتان را به هم بزنید، همانند می شراب که در دل از یک شیشهی شکسته موجود است، باشید.
تا بفهمی ربط استعداد هستی و عدم
زین دو مصرع دور مگذر اندکی پیوسته باش
هوش مصنوعی: برای این که درک کنی رابطه بین وجود و عدم چیست، از این دو مصرع فاصله نگیر و کمی بیشتر تأمل کن.
روزی اینجا در خور آدم دهن آماده است
محرم منقار ساز آن نهال پسته باش
هوش مصنوعی: روزی در اینجا میوهای برای آدم آماده خواهد بود، و من باید به عنوان کسی که در کنار آن نهال پسته هستم، به استقبال آن بیایم.
عزم صادق میرهاند چون تنت از بند طبع
شاید از پستی برون آیی کمر می بسته باش
هوش مصنوعی: عزم و ارادهای راست و درست، انسان را از قید و بندهای طبیعی رهایی میبخشد. شاید با این اراده قوی، بتوانی از وضعیت پستی که در آن قرار داری خارج شوی، به شرطی که تلاش و همت را در میان ببری.
دخل بیجایت ز درد اهل معنی غافل است
ناخنی تا هست دور از سینههای خسته باش
هوش مصنوعی: هزینهها و مخارجی که از جایی بیربط و ناآگاه به درد و احساسات دیگران میآید، اثر چندانی ندارد. تا زمانی که دردی وجود دارد، بهتر است از مشکلات و ناراحتیهای دیگران فاصله بگیریم و به خودمان برسیم.
چند باشی از فراموشان ایام وصال
رنگهای رفته یادت میدهم گلدسته باش
هوش مصنوعی: چند بار باید از فراموشی روزهای همراهی با هم بگذری؟ من به تو رنگهای از یاد رفته را نشان میدهم، پس همچنان درخشان و شاداب باش.
خواستم از دل برون آرم غبار حیرتی
تا به لب آمد نفس خونگشت وگفت: آهسته باش
هوش مصنوعی: خواستم که غبار حیرت را از قلبم دور کنم، اما وقتی به زبانم رسید، نفسام تبدیل به خون شد و گفت: آرام باش.
از اقامت شرم دارد بیدل استعداد شمع
هر قدر باشی درین محفل ز پا ننشسته باش
هوش مصنوعی: بیدل از ماندن در جمع خجالت میکشد، زیرا هرچقدر هم که در این محفل قابل توجه باشی، نباید از پا نشینی.