غزل شمارهٔ ۱۷۶۰
گر نهای عین تماشا حیرت سرشار باش
سر به سر دلدار یا آیینهٔ دلدار باش
با هجوم عیش شو چون نغمهٔ ذوق وصال
یا سراپا درد دل چون نالهٔ بیمار باش
بال و پر فرسودهٔ دام فلک نتوان شدن
گر همه مرکز شوی بیرون این پرگار باش
چند باید بود پیشاهنگ تحریک نفس
ساز موهومی که ما داریم گویی تار باش
صد چمن رنگ طرب در غنچه دارد خامشی
ناله هر جا گل کند کوتهتر از منقار باش
گر همه بویی ز افسون حسد دارد دلت
بر دم عقرب نشین یا بر دهان مار باش
آگهی آیینه دار احتیاط افتاده است
چشم اگر گردیده باشی اندکی بیدار باش
بسمل ما را پر وامانده سیر عالمیست
عرصهٔ کون و مکان گو یک تپیدنوار باش
داغ هم رنگینیی دارد که در گلزار نیست
گر نهای طاووس باری رخت آتشکار باش
سیر چشمی ذره از مهر قناعت بودنست
پیش مردم اندکی، در چشم خود بسیار باش
غنچهات از بیخودی فال شکفتن میزند
ای ز سر غافل، برو بیمغزی دستار باش
تا به کی باشد دل از خجلت شماران نفس
سبحه بیکار است چندی گرم استغفار باش
بینیازیهای عشق آخر به هیچت میخرد
جنس موهومی دو روزی بر سر بازار باش
یک قدم راهست بیدل از تو تا دامان خاک
بر سر مژگان چو اشک استادهای هشیار باش
غزل شمارهٔ ۱۷۵۹: دل بهکام تست چندی خرمی اظهار باشغزل شمارهٔ ۱۷۶۱: چو ابر و بحر ز لاف سخا پشیمان باش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گر نهای عین تماشا حیرت سرشار باش
سر به سر دلدار یا آیینهٔ دلدار باش
هوش مصنوعی: اگر خودت تجسم زیبایی نیستی، پس در حیرت و شگفتی غرق شو و یا به تمام وجود دلبر خود بپرداز، یا مانند آینهای باش که همان دلبر را منعکس میکند.
با هجوم عیش شو چون نغمهٔ ذوق وصال
یا سراپا درد دل چون نالهٔ بیمار باش
هوش مصنوعی: به شادی و لذت زندگی بپرداز مثل موسیقی دلپذیر عشق، یا اگر درد و رنجی داری، مانند نالهٔ یک بیمار باش.
بال و پر فرسودهٔ دام فلک نتوان شدن
گر همه مرکز شوی بیرون این پرگار باش
هوش مصنوعی: حتی اگر تمام تلاش خود را بکنی و بخواهی از دایرهای که به آن تعلق داری خارج شوی، باز هم نمیتوانی به آسانی از محدودیتهای موجود رها شوی. باید به ذات و طبیعت خود پا بگذارید تا بتوانید به جایی جدید برسید.
چند باید بود پیشاهنگ تحریک نفس
ساز موهومی که ما داریم گویی تار باش
هوش مصنوعی: چند بار باید در مقابل وسوسهها و خواستههای بیمورد خود ایستادگی کنیم که گویا این خواستهها فقط خیالی و توهمی هستند؟
صد چمن رنگ طرب در غنچه دارد خامشی
ناله هر جا گل کند کوتهتر از منقار باش
هوش مصنوعی: در باغی گلها به سر و صدا و شادمانی مشغولند و هر کدام در دل خود شادی و زیبایی دارند. در این بین، من که مثل یک پرنده هستم نمیتوانم به آرامش و سکوت ادامه دهم. باید از این فضای شاد گلها کمی دورتر بروم و کمتر درگیر این شور و شوق شوم.
گر همه بویی ز افسون حسد دارد دلت
بر دم عقرب نشین یا بر دهان مار باش
هوش مصنوعی: اگر همه چیز به بوی حسادت آلوده باشد، بهتر است که یا بر دم عقرب نشینی یا بر دهان مار.
آگهی آیینه دار احتیاط افتاده است
چشم اگر گردیده باشی اندکی بیدار باش
هوش مصنوعی: در اینجا به ما توصیه میشود که در حین حرکت و تماشا، با دقت و احتیاط بیشتری رفتار کنیم. اگر حواسمان پرت شده، بهتر است کمی هوشیارتر و مراقبتر باشیم.
بسمل ما را پر وامانده سیر عالمیست
عرصهٔ کون و مکان گو یک تپیدنوار باش
هوش مصنوعی: ما به حالتی دچار شدهایم که در پیچیدگیهای جهان و وجود خود به تعمق میپردازیم. پس بیایید مانند یک ضربه قلبی، به زندگی و دنیا زندگی کنیم و از لحظات بهره ببریم.
داغ هم رنگینیی دارد که در گلزار نیست
گر نهای طاووس باری رخت آتشکار باش
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره میشود که غم و درد هم مثل زیباییها و رنگها جذابیت خاصی دارد که در طبیعت پیدا نمیشود. اگر قرار باشد در چنین شکلی زندگی کنی، باید با جرات و آتشین رفتار کنی، حتی اگر در ظاهر نداشته باشی.
سیر چشمی ذره از مهر قناعت بودنست
پیش مردم اندکی، در چشم خود بسیار باش
هوش مصنوعی: اگرچه دیگران در نظرشان چیزهای کمی ارزش دارند، اما باید بدانیم که قناعت و رضایت از داشتهها میتواند برای ما مانند نور خورشید باشد. در درون خودمان باید با ارزشهای بیشتری روبرو شویم و بر همان اساس زندگی کنیم.
غنچهات از بیخودی فال شکفتن میزند
ای ز سر غافل، برو بیمغزی دستار باش
هوش مصنوعی: غنچهات به خاطر بیخبری و عدم توجه به حقیقت، در حال شکوفه زدن است. ای کسی که از سر نادانی در حال حرکت هستی، بهتر است که احمق نباشی و عاقلانه عمل کنی.
تا به کی باشد دل از خجلت شماران نفس
سبحه بیکار است چندی گرم استغفار باش
هوش مصنوعی: تا کی دل از شرم و خجالت در گوشهای بماند و نفسها بیفایده مشغول عبادت باشند؟ چندی میگذرد که مشغول استغفار و توبه باش.
بینیازیهای عشق آخر به هیچت میخرد
جنس موهومی دو روزی بر سر بازار باش
هوش مصنوعی: عشق که به انسان نیازی نمیدهد، در نهایت هیچچیزی را نمیفروشد. این تمایلات و آرزوهای بیاساس فقط برای مدتی در زندگی ما وجود دارند، مانند کالاهایی که در بازار فقط برای چند روز میفروشند.
یک قدم راهست بیدل از تو تا دامان خاک
بر سر مژگان چو اشک استادهای هشیار باش
هوش مصنوعی: بین تو و زمین فقط یک قدم فاصله وجود دارد. تو با مژههایت مانند اشکهایی که ایستادهاند، در حال مراقبتی. هشیار و آگاه باش.