غزل شمارهٔ ۱۷۵۹
دل بهکام تست چندی خرمی اظهار باش
ساغری داری شکست رنگ را معمار باش
فیضها دارد سخن بر معنی باریک پیچ
گر دل آسوده خواهی عقدهٔ این نار باش
بر چه از وصلش به یکرنگی نیامیزد دلت
گر همه جان باشد از اندیشهاش بیزار باش
تا حضور چشم و مژگان یابی از هر خار وگل
چون نگه درهرکجا پا مینهی هموار باش
هیچکس تهمت نشان داغ بینفعی مباد
چتر شاهیگر نباشی سایهٔ دیوار باش
ننگ تعطیل از غم بیحاصلی نتوان کشید
سودن دستی نبازی جهدکن درکار باش
نقش پای رفتگان مخمور میآید به چشم
یعنی ای وامانده در خمیازهٔ رفتار باش
مانع آزادگان پست و بلند دهر نیست
ناله از خود میرود، گو ششجهت کهسار باش
بر تسلسل ختم شد دور غرور سبحهات
یک دو ساغر محو عشرتخانهٔ خمّار باش
هرزه تازی تا بهکی گامی بهگرد خویش گرد
جهد بر مشق تو خطی میکشد پرگار باش
هر قدر مژگانگشایی جلوه در آغوش تست
ای نگاهت مفت فرصت طالب دیدار باش
عاقبت بیدل ز چشم خویش باید رفتنت
ذره هم کم نیست، تا باشی همین مقدار باش
غزل شمارهٔ ۱۷۵۸: من نمیگویم زیان کن یا به فکر سود باشغزل شمارهٔ ۱۷۶۰: گر نهای عین تماشا حیرت سرشار باش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل بهکام تست چندی خرمی اظهار باش
ساغری داری شکست رنگ را معمار باش
هوش مصنوعی: دل خود را برای خوشی و شادمانی به تو سپردهام، پس مدتی در این خوشحالی بمان. تو ساغری داری که میتواند رنگ و حال من را تغییر دهد، پس مثل یک معمار باش و زندگیام را شکل بده.
فیضها دارد سخن بر معنی باریک پیچ
گر دل آسوده خواهی عقدهٔ این نار باش
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دل آرامی داشته باشی، باید با دقت به سخنان و معانی توجه کنی و از دشواریها و مشکلات عبور کنی.
بر چه از وصلش به یکرنگی نیامیزد دلت
گر همه جان باشد از اندیشهاش بیزار باش
هوش مصنوعی: اگر دلت از فکر او بیزار باشد، حتی اگر جانت در پی وصالش باشد، نباید با کسی که یکرنگ و صادق است، در آمیختی.
تا حضور چشم و مژگان یابی از هر خار وگل
چون نگه درهرکجا پا مینهی هموار باش
هوش مصنوعی: تا وقتی که نگاه و مژگان زیبایت را در هر جا میبینم، به خاطر تو هر دشواری و مشکلی مانند خاری یا گلی به راحتی قابل تحمل است. هر جایی که قدم میگذاری، باید زمین هموار و مناسب باشد.
هیچکس تهمت نشان داغ بینفعی مباد
چتر شاهیگر نباشی سایهٔ دیوار باش
هوش مصنوعی: هیچکس نباید به دیگری بیدلیل اتهام بزند، حتی اگر در زندگیاش از حمایتی برخوردار نباشد، بهتر است در کنار دیگران و تحت سایه یک دیوار آرامش داشته باشد.
ننگ تعطیل از غم بیحاصلی نتوان کشید
سودن دستی نبازی جهدکن درکار باش
هوش مصنوعی: عارضهی ننگ و شرم از بیکاری و بیفایده بودن را نمیتوان بهراحتی تحمل کرد. باید تلاش و کوشش کن تا همیشه در کار و فعالیت باشی و از دست دادن فرصتها پرهیز کنی.
نقش پای رفتگان مخمور میآید به چشم
یعنی ای وامانده در خمیازهٔ رفتار باش
هوش مصنوعی: نقش پای کسانی که رفتهاند، در خواب و خمار به چشم میآید. به این معنی که ای کسی که در خواب و بیتحرکی به سر میبری، مراقب باش.
مانع آزادگان پست و بلند دهر نیست
ناله از خود میرود، گو ششجهت کهسار باش
هوش مصنوعی: آزادیخواهان در برابر مشکلات و موانع زمانه تنها به ناله و شکایت نمیپردازند، بلکه باید مانند کوه استوار و مقاوم باشند.
بر تسلسل ختم شد دور غرور سبحهات
یک دو ساغر محو عشرتخانهٔ خمّار باش
هوش مصنوعی: پس از دنبالهدار بودن و تکرار غرور، فرصتی فراهم آمده که با چند جرعه از مشروب، خود را در لذت و شادی این دنیای مملو از خوشی غرق کنی.
هرزه تازی تا بهکی گامی بهگرد خویش گرد
جهد بر مشق تو خطی میکشد پرگار باش
هوش مصنوعی: تا کی باید در اطراف خود بچرخی و وقتت را تلف کنی؟ بهتر است تمرکز خود را روی کارهای ارزشمند بگذاری و مانند پرگاری دقیق و هدفمند، در کار خود تلاش کنی.
هر قدر مژگانگشایی جلوه در آغوش تست
ای نگاهت مفت فرصت طالب دیدار باش
هوش مصنوعی: هر چه بیشتر چشمانت را باز میکنی و زیباییات را نمایان میکنی، در آغوش تو جلوهگری میکند. پس ای نگاهت، قدر این فرصت را بدان و برای دیدن همت بگمار.
عاقبت بیدل ز چشم خویش باید رفتنت
ذره هم کم نیست، تا باشی همین مقدار باش
هوش مصنوعی: در نهایت، بیدل باید از چشمان خود برود، زیرا که حتی ذرهای از او کم نخواهد شد. تا زمانی که هستی، همین مقدار را داشته باش.
حاشیه ها
1393/05/16 12:08
valy
باسلام
در بیت دوم که از پیچش برمعنی باریک توصیف شده است ،درمصرع دومش عفدۀ این « ت ار » بجای « نار » انار شایسته تر می نماید .