غزل شمارهٔ ۱۶۶۲
با همه بیدست و پایی اندکی همتگمار
آسمان میبالد اینجا کودک دامن سوار
وضع بیکاری دلیل انفعال کس مباد
تا ز سعی ناخنت کاری گشاید سر مخار
پرفشانیهاست ساز اعتبار، آگاه باش
غیر رنگ و بو چه دارد کسوت رنگ بهار
سرو اگر باشد به این دلبستگی آزادیش
ناله خواهد شد ز طوق قمریان فتراکوار
فرق نتوان یافتن در عبرتآباد ظهور
اشک شمع انجمن تا گریهٔ شمع مزار
در چمن هر جا مهیای پرافشانی است رنگ
غنچه میگوید قفس تنگ است پاس شرم دار
راه صحرای عدم طیکردنت آسان نبود
تا نفس سر میزند بنشین و خار از پا برآر
عالمی را طینت بیحاصلم بیکار کرد
بر حنا میچربد این رنگی که من دارم به کار
هرکجا پا مینهم از تیرگی پا میخورم
چون نفس هرچند دارم راه در آیینهزار
وعدهٔ دیدار در خاکم نشاند و پیر کرد
شد سفید آخر ز مویم کوچههای انتظار
ظرف وصلم نیست اما در کمینگاه امید
رفتن رنگم تهیکردهست یک آغوشوار
حرص آسان برنمیدارد دل از اسباب جاه
عمرها باید که گردد آب درگوهر غبار
گرد جاه از آشیان فقر بیرون راندهام
خورده است این نقد هم ازتنگی دستم فشار
بیخودی بیدل فسون شعلهٔ جواله داشت
رنگ گرداندن کشید آخر به گرد من حصار
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با همه بیدست و پایی اندکی همتگمار
آسمان میبالد اینجا کودک دامن سوار
هوش مصنوعی: با وجود اینکه همه چیز دشوار و سخت به نظر میرسد، تنها با کمی تلاش میتوان به اوج رسید و در اینجا، مانند کودکی با دامن بلند، به آسمان دست یافت.
وضع بیکاری دلیل انفعال کس مباد
تا ز سعی ناخنت کاری گشاید سر مخار
هوش مصنوعی: وضع بیکاری نباید دلیلی برای بیعملی کسی باشد؛ زیرا تلاش و کوشش میتواند راهحلی برای مشکلات و موانع ایجاد کند.
پرفشانیهاست ساز اعتبار، آگاه باش
غیر رنگ و بو چه دارد کسوت رنگ بهار
هوش مصنوعی: زیباییها برای نشان دادن ارزش و اعتبار هستند، پس به یاد داشته باش که غیر از رنگ و بوی ظاهری، هیچ چیز دیگری در لباس بهار وجود ندارد.
سرو اگر باشد به این دلبستگی آزادیش
ناله خواهد شد ز طوق قمریان فتراکوار
هوش مصنوعی: اگر سرو به این حد از آزادی و وابستگی باشد، به زودی از بند و زنجیرههای دوستداشتنی خود ناله خواهد کرد.
فرق نتوان یافتن در عبرتآباد ظهور
اشک شمع انجمن تا گریهٔ شمع مزار
هوش مصنوعی: در عبرتآباد نمیتوان تفاوتی بین ظهور اشک شمع در جمع و گریه شمع بر مزار پیدا کرد.
در چمن هر جا مهیای پرافشانی است رنگ
غنچه میگوید قفس تنگ است پاس شرم دار
هوش مصنوعی: در هر نقطه از چمن که آماده شکفتن است، رنگ گلبرگها نشان میدهد که قفس برای آنها تنگ است و باید حیا را رعایت کرد.
راه صحرای عدم طیکردنت آسان نبود
تا نفس سر میزند بنشین و خار از پا برآر
هوش مصنوعی: طی کردن مسیر بینهایت دشوار بود، حالا که نفس میزند، کمی استراحت کن و از درد و رنج خود را آزاد کن.
عالمی را طینت بیحاصلم بیکار کرد
بر حنا میچربد این رنگی که من دارم به کار
هوش مصنوعی: این دنیا و زندگی، افرادی را که بیهدف هستند، به سادگی از پای درمیآورد. رنگ و ظاهری که من دارم، تنها برای زیباتر نشان دادن حنا به کار میرود.
هرکجا پا مینهم از تیرگی پا میخورم
چون نفس هرچند دارم راه در آیینهزار
هوش مصنوعی: هر جا که قدم میزنم، با سردرگمی و مشکلات مواجه میشوم. هرچند که به نظر میرسد راهی در دنیای زیباییها وجود دارد، اما نفس من گاهی مانع پیشرفت میشود.
وعدهٔ دیدار در خاکم نشاند و پیر کرد
شد سفید آخر ز مویم کوچههای انتظار
هوش مصنوعی: به من وعده داد که دوباره همدیگر را خواهیم دید و این انتظار طولانی باعث شد که موهایم سفید شود و سنم بالا برود. در کوچههای انتظار، تنها در انتظار پیوستن به او هستم.
ظرف وصلم نیست اما در کمینگاه امید
رفتن رنگم تهیکردهست یک آغوشوار
هوش مصنوعی: این بیت به احساسی عمیق و ناپایداریها در روابط اشاره دارد. شاعر از وجود حسرت و آرزوی وصالی صحبت میکند که هرچند به دست نیامده، اما امید به آن هنوز زنده است. در این میان، انتظار و آرزو باعث شده تا احساسات شاعر رنگ باخته و کممیرنگ شود. آغوش و نزدیکیها به نوعی نمایانگر آرزوی رسیدن به عشق و وصال است که به خاطر دوری و فقدان، به دست نیامده است.
حرص آسان برنمیدارد دل از اسباب جاه
عمرها باید که گردد آب درگوهر غبار
هوش مصنوعی: حرص و طمع نمیتواند دل را از وسایل غیره واقعیتی که در زندگی داریم، دور کند. برای اینکه زندگی به درستی سپری شود، باید پذیرای تغییرات و ناپایداریها باشیم.
گرد جاه از آشیان فقر بیرون راندهام
خورده است این نقد هم ازتنگی دستم فشار
هوش مصنوعی: من از زندگی فقیریام رهایی یافتهام و حالا با وجود اینکه چیزی برای خوردن ندارم، هنوز هم تلاش میکنم و در تنگناهای مالی دست و پنجه نرم میکنم.
بیخودی بیدل فسون شعلهٔ جواله داشت
رنگ گرداندن کشید آخر به گرد من حصار
هوش مصنوعی: بیدلی و نامیدی باعث شده که عشق و سوزش درونم را بیشتر احساس کنم. در نهایت، این احساسات قوی من را در حصاری از عشق و علاقه قرار دادهاند.