گنجور

غزل شمارهٔ ۱۶۴۹

ای ساز بر و دوش تو پیراهن‌کاغذ
تا چند به هر شعله زنی دامن‌کاغذ
کس نیست‌ که بر خشکی طبعت نستیزد
گر آتش وگر آب بود دشمن‌کاغذ
بی‌کسب هنر فیض قبولی نتوان یافت
تا حفظ نماید نتوان خواندن کاغذ
هر نامهٔ بی‌مطلب ما جای رقم نیست
قاصد نفسی سوخته در بردن کاغذ
گر آگهی‌، آیینه‌ات از زنگ بپرداز
ای علم تو مصروف سیه کردن ‌کاغذ
سهل است به هر شیشه دلی تیغ ‌کشیدن
دارد نم آبی شرر خرمن‌ کاغذ
هر نقطه‌که از شوخی خال تو نویسند
آرام نگیرد چو شرر بر تن ‌کاغذ
از راه تو آسان نرود نقش جبینم
خط پنجهٔ دیگر زده در دامن کاغذ
تسلیم من از آفت‌ گردون نهراسد
بر هم نخورد حرف به پیچیدن‌کاغذ
ثبت است جواب خط عاشق به دریدن
درباب صریر قلم از شیون‌ کاغذ
فریادکه در مکتب بیحاصل امکان
یک نسخه نیرزید بگرداندن‌ کاغذ
بیدل دل عاشق به هوس رام نگردد
اخگر نشود تکمهٔ پیراهن‌ کاغذ

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ساز بر و دوش تو پیراهن‌کاغذ
تا چند به هر شعله زنی دامن‌کاغذ
هوش مصنوعی: ای ساز و بر دوش تو پیراهن کاغذ، تا چه زمانی می‌خواهی به هر شعله‌ای دامن کاغذ بزنید؟
کس نیست‌ که بر خشکی طبعت نستیزد
گر آتش وگر آب بود دشمن‌کاغذ
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نیست که بر روی سرشت تو خشمگین شود، حتی اگر آتش یا آب دشمن باشند.
بی‌کسب هنر فیض قبولی نتوان یافت
تا حفظ نماید نتوان خواندن کاغذ
هوش مصنوعی: بدون کسب هنر و مهارت، نمی‌توان به موفقیت رسید و آن را حفظ کرد، مثل اینکه نمی‌توان محتوای یک کاغذ را بدون توانایی خواندن حفظ کرد.
هر نامهٔ بی‌مطلب ما جای رقم نیست
قاصد نفسی سوخته در بردن کاغذ
هوش مصنوعی: هر نامه‌ای که موضوع خاصی نداشته باشد، ارزشی برای آن وجود ندارد. قاصد، با دل سوخته و شوق زیاد، کاغذ را می‌برد.
گر آگهی‌، آیینه‌ات از زنگ بپرداز
ای علم تو مصروف سیه کردن ‌کاغذ
هوش مصنوعی: اگر خبر داری، آینه‌ات از زنگ و کثیفی پاک شود. ای علم، تو فقط به سیاه کردن کاغذ مشغول هستی.
سهل است به هر شیشه دلی تیغ ‌کشیدن
دارد نم آبی شرر خرمن‌ کاغذ
هوش مصنوعی: به راحتی می‌توان دل‌ها را تحت تأثیر قرار داد، اما آتش عشق و احساسات می‌تواند به راحتی کلمات و نوشته‌ها را سوزانده و نابود کند.
هر نقطه‌که از شوخی خال تو نویسند
آرام نگیرد چو شرر بر تن ‌کاغذ
هوش مصنوعی: هر جا که درباره زیبایی و جذابیت نقش خال تو صحبت شود، دل آرام نمی‌گیرد و مانند جرقه‌ای بر روی کاغذ می‌سوزد.
از راه تو آسان نرود نقش جبینم
خط پنجهٔ دیگر زده در دامن کاغذ
هوش مصنوعی: از مسیر تو، اثر خطوط پیشانی‌ام به راحتی نخواهد رفت، زیرا رد دست دیگری بر روی کاغذ باقی مانده است.
تسلیم من از آفت‌ گردون نهراسد
بر هم نخورد حرف به پیچیدن‌کاغذ
هوش مصنوعی: من در برابر مشکلات و چالش‌های زندگی تسلیم نمی‌شوم و از حرف‌ و شایعات نگران نیستم؛ همچنان که کاغذ را می‌توان به راحتی در هم پیچید و تغییر داد، من نیز انعطاف‌پذیر و مقاوم هستم.
ثبت است جواب خط عاشق به دریدن
درباب صریر قلم از شیون‌ کاغذ
هوش مصنوعی: جواب نامه عاشق به شکستن سکوت نوشته‌ها و ناله کاغذ در جریان است.
فریادکه در مکتب بیحاصل امکان
یک نسخه نیرزید بگرداندن‌ کاغذ
هوش مصنوعی: فریاد می‌زند که در مدرسه‌ای که هیچ چیز ارزشمندی یاد نمی‌دهد، تنها تغییر شکل کاغذها رها می‌شود و نتیجه‌ای در کار نیست.
بیدل دل عاشق به هوس رام نگردد
اخگر نشود تکمهٔ پیراهن‌ کاغذ
هوش مصنوعی: دل عاشق هرگز به خواسته‌ها و آرزوها تسلیم نمی‌شود، همان‌طور که آتش نمی‌تواند دکمه‌ی پیراهن کاغذی را بسوزاند.