گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۵۷

ازکجا آیینه با مردم موافق می‌شود
شخص را تمثال خود دام علایق می‌شود
غیر نیرنگ تحیر در مقابل هیچ نیست
بی‌نقابیهای ما معشوق و عاشق می‌شود
عالم اسماست‌، از صوت و صدا غافل مباش
خلق ازامداد هم مرزوق و رازق می‌شود
در جهان بی‌نیازی فرق عین و غیر نیست
عمرها شد خالق عالم خلایق می‌شود
کم‌کمی ذرات چون‌جوشید با هم عالمی‌ست
وضع قنطاری‌ که دیدی جمع دانق می‌شود
هوش‌می‌باید، زبان‌سرمه هم بی‌حرف نیست
با سخن‌فهمان خط مکتوب ناطق می‌شود
آرزو از طبع مستغنی به هرجا کرد گل
بی‌تکلف گر همه عذراست وامق می‌شود
میل دنیا انفعال‌غیرت مردی مخواه
زبن‌هوس‌ گر صاحب‌تقواست فاسق می‌شود
اختلاط نفس ظالم خیر ما را کرده شر
آب‌ با آتش چو جوشی خورد محرق می‌شود
هرچه باشی از مقیمان در اقرار باش
کاذب قایل به‌ کذب خویش صادق می‌شود
عمر ارذل از گرانجانی وبال کس مباد
زندگی چون امتداد آرد تب دق می‌شود
عدل نپسندد خلاف وضع استعداد خلق
بپدل اینجا آنچه بهر ماست لایق می‌شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ازکجا آیینه با مردم موافق می‌شود
شخص را تمثال خود دام علایق می‌شود
هوش مصنوعی: آیینه چگونه می‌تواند با انسان‌ها هماهنگ باشد؟ در واقع، تصویر هر کس به وسیله‌ی وابستگی‌ها و علاقه‌مندی‌های او شکل می‌گیرد.
غیر نیرنگ تحیر در مقابل هیچ نیست
بی‌نقابیهای ما معشوق و عاشق می‌شود
هوش مصنوعی: هیچ چیز جز نیرنگ و فریب ممکن نیست که ما را در حیرت نگه دارد؛ در حالی که بی‌پرده بودن ما باعث می‌شود که معشوق و عاشق به یکدیگر نزدیک شوند.
عالم اسماست‌، از صوت و صدا غافل مباش
خلق ازامداد هم مرزوق و رازق می‌شود
هوش مصنوعی: جهان پر از نام‌ها و نشانه‌هاست، از صداها و نداها غافل نشو. مردم از برکات و امدادها بهره‌مند می‌شوند و در این مسیر، هم دریافت‌کننده و هم دهنده نعمت‌ها هستند.
در جهان بی‌نیازی فرق عین و غیر نیست
عمرها شد خالق عالم خلایق می‌شود
هوش مصنوعی: در این جهان، تفاوتی بین وجود و عدم وجود نیست؛ سال‌ها گذشته و خالق این جهان، موجودات را می‌آفریند.
کم‌کمی ذرات چون‌جوشید با هم عالمی‌ست
وضع قنطاری‌ که دیدی جمع دانق می‌شود
هوش مصنوعی: ذرات کوچک وقتی به هم برمی‌خیزند جهانی به وجود می‌آورند، مانند وضعی که در قنطار مشاهده می‌شود؛ وقتی که مقدار زیادی از چیزها جمع شوند، به تدریج به یک جا نزدیک می‌شوند.
هوش‌می‌باید، زبان‌سرمه هم بی‌حرف نیست
با سخن‌فهمان خط مکتوب ناطق می‌شود
هوش مصنوعی: برای درک و بیان درست مفاهیم، نیاز به هوش و ذکاوت داریم. همچنین زبان و کلام نیز اهمیت زیادی دارد و بی‌دلیل نیستند. با استفاده از زبان و کلام، می‌توان معانی و افکار را به وضوح منتقل کرد.
آرزو از طبع مستغنی به هرجا کرد گل
بی‌تکلف گر همه عذراست وامق می‌شود
هوش مصنوعی: آرزو از ذات خود بی‌نیاز است و به هر کجا که برود، مانند گلی رشد می‌کند. اگرچه همه چیز با ظرافت و زیبایی است، اما در نهایت به حالتی ساده و بی‌تکلف تبدیل می‌شود.
میل دنیا انفعال‌غیرت مردی مخواه
زبن‌هوس‌ گر صاحب‌تقواست فاسق می‌شود
هوش مصنوعی: آرزوهای دنیوی باعث تضعیف غیرت مردانه می‌شود؛ اگر کسی به حیا و تقوا مشهور باشد، با این تمایلات به سمت فساد سوق پیدا می‌کند.
اختلاط نفس ظالم خیر ما را کرده شر
آب‌ با آتش چو جوشی خورد محرق می‌شود
هوش مصنوعی: اختلاط نفس ظالم، به ما سودی نرسانده و بلکه ضرر کرده است. همان‌طور که وقتی آب و آتش با هم ترکیب می‌شوند، نتیجه‌ای خطرناک حاصل می‌شود.
هرچه باشی از مقیمان در اقرار باش
کاذب قایل به‌ کذب خویش صادق می‌شود
هوش مصنوعی: هر چه که هستی، در اعتراف خود صادق باش. کسی که به دروغ اعتراف می‌کند، در واقع به خود دروغ می‌گوید.
عمر ارذل از گرانجانی وبال کس مباد
زندگی چون امتداد آرد تب دق می‌شود
هوش مصنوعی: زندگی کوتاه و بی‌ارزش برای کسی که بار سنگینی را به دوش دارد، می‌تواند به درد و رنج تبدیل شود. وقتی زندگی به طول می‌انجامد، ممکن است مانند بیماری‌ای مداوم و آزاردهنده شود.
عدل نپسندد خلاف وضع استعداد خلق
بپدل اینجا آنچه بهر ماست لایق می‌شود
هوش مصنوعی: عدل نمی‌پذیرد که برخلاف توان و استعداد افراد، چیزهای ناپسند و نامناسب به آن‌ها برسد. در اینجا هر چیزی که برای ما مناسب باشد، به ما خواهد رسید.